آورده اند که یکی از حجّاج ، وقتی در راه بادیه منقطع شد و از قافله باز ماند و متحیّر در آن بادیه می رفت تا به موضعی رسید . خانه ای کهنه دید زده و زالی در آن خانه نشسته و سگی در پیش خود بسته . حاجی بدان زن سلام گفت . زال او را مرحبا گفت و بنشاند. حاجی گفت : من مردی ام منقطع و از قافله باز مانده ام و چند روز است تا طعامی نیافته ام اگر هیچ طعامی داری مرا ده تا بخورم. زن گفت : ای فرزند اینک در این وادی که از دور می نماید ماران بسیارند ، برو و یک دو بگیر و بیاور تا من بپزم و بخوریم. مرد متحیّر شد و گفت : من مار ندانم گرفت. زن گفت : بیا تا من با تو بیایم. پس آن سگ را بگشاد و با آن مرد بدان وادی رفت ، و بعد از ساعتی چهار پنج مارِ عظیم بگرفتند و بیاوردند و سر و دُمِ ایشان بزد و در ساعت آتش برافروخت و آن را بپخت. پس آن مرد را بدان دعوت کرد و مرد از غایت ِ گرسنگی ، آن را تناول کرد. پس به آب محتاج گشت. زن گفت : اینک در پیشِ خانه ی من چشمه ای ست. پس آن مرد به سرِ آن چشمه آمد و آب بخورد ، الحق آبی عظیم ناخوش بود و تیره و گرانخوار. چون باز آمد ، زن را گفت : ای مادر بدین ناخوشی چگونه مُقام می سازی ؟ زال گفت : در هیچ جای بدتر از این باشد جایی چنین جای خوش و وادیی نَزِه و چشمه ای پُر آب روان در دنیا بدتر از این کجا باشد ؟ آن مرد گفت : در ولایت ما آب های روان و بستان های پُر نعمت باشد ، و انواع ثمار و اشجار و اصناف طعام هنیئه و مأکولات ِ شهیّه و ما هرگز ندانسته بودیم که ماران بتوان خورد. زال گفت : با آن همه نعمت ها کسی باشد که بر شما ظلم کند و شما را از وی خوفی باشد و بر شما زیادتی کند ؟ گفت : بلی . باشد ، ملوک و پادشاهان باشند که أتباع و أشیاع ایشان بر فرودستان ظلم کنند و خراج طلبند. زال گفت : آن نعمت شما با جور و ظلم زبر دستان بَتَر از زهر باشد و این زهر در دامنِ فراغت خوش تر از آن همه نعیم بُوَد.
(جوامع الحکایات)
قصد گله و شکایت نیست. داستانی بود از بخت برگشتگی ما که افتان و خیزان دارد و مثل آنکه تا هست این نحو از سیر خفتگان ، هرگز کاممان به شربت خوشی در هزاران ناخوشی به سهمی از مدیریتی که لایقمان است شیرین نمی شود. فقط مافیای کنکور و کتب کمک درسی محکم باقی مانده اند!
از اتفاقات اخیر و تیرهای مصائبی که به سان بلا بر ما نصیب گردید ، جز پیش بینی و هشدار که چیزی عاید نشد. حوادث و بلایای طبیعی حیران از سرکوب ما مانده اند . به قدر ملامت خود رنج کشیدند و بر خود واجب دانستند که اشد مجازات را به جان بخرند و حلقشان را از محنت خلق پُر کنند. تنها مدیری که توانست در حد وظایف خود ایام عید را برای دانش آموزان و معلمان به بهترین نحو مدیریت کند ، وزیر آموزش و پرورش بود.
به لطف این وزارت خانه تکالیف نوروزی به خاطره گویی و قصه گویی و داستان خوانی و داستان نویسی خلاصه شد. لااقل رنج خانواده ها از سر هم کردن راهی که چرایی گم شدن یا حل نشدن پیک های نوروزی را توجیه کند کاست. دانش آموز با زبانش به مدرسه می آید و تند تند از تمام آنچه دیده و شنیده است برای دوستان و همکلاسی هایش بازگو می کند. از این بابت هم بسیار خرسند است.
زن راضی ، مرد راضی ، گور پدر قاضی!
بعد از عید به اندازه تعداد دانش آموزان هر کلاس باید منتظر شنیدن مصیبت نامه نوروز باشیم. برای دانش آموزان مهارت نوشتن و گفتن است و برای معلمان مهارت خواندن و گوش دادن.
البته باید گفت که جانِ به جان آمده را که اِبا از محنت گرانبار نیست. ماییم رفیق سبکبار آموزش و پرورش که هر چه بخواهد همان می شود. دانش آموزان برای روز بعد از تعطیلات نوروزی اگر بدون هیچ خاطره یا داستانی به مدرسه بروند خود مقصرند. اهمال در نوشتن آنچه اتفاق افتاده است قابل جبران نیست. تنها وزارت خانه ای که در کشور پیش بینی هایش به ثمر نشسته و می تواند به بهترین نحو نتیجه دهد ، آموزش و پرورش است.
داستان بی حقوقی و بیکاری میلیون ها جوان، داستان نداشتن اسباب دورهمی و دل خوش برای خانواده ها ، نقالی مصیبت ماندگار مردم بم از زبان بزرگ تر ها ، در آتش سوختن همه ی دار و ندار پلاسکو ،داستان بیچارگی و درماندگی و فلاکت مردم زلزله زده کرمانشاه ، خاطره کشته شدن هزاران هزار هم وطن کوچک و بزرگ در پس بی توجهی مسئولان ، خاطره سیلی که کلی تجربه و عبرت برای همگان گذاشت و در فهرست قصه های کهن ایران قرار گرفت. این همه موضوع برای نوشتن داستان و بهره مندی از نقالی برای آیندگان کم نیست. رد پای آموزش و پرورش در هر پرونده ای دیده می شود. آموزش و پرورشی علیل و ذلیل که از هر کجا بر او دستور برانند ، تبعیت می کند. آمار و اطلاعات ، آموزش ، بهداشت ، سه اصل مورد توجه تمام کشورهای پیشرفته دنیاست. مسائلی که در کشور ما در کف اولویت ها قرار دارد.
مثل تصویب مصوبه 95/6/3 که اول قانونش تصویب شد بعد در پی آمار و مستنداتش گشتند و تا به امروز سازمان نهضت سوادآموزی دارد آمار آموزش دهندگان را بعد از سه سال جمع آوری می کند. و از طرف دیگر آمار مشخص مربیان پیش دبستانی و حق التدریس ، مجهول شده و روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود.
آموزش مهارت محوری هم از مهر امسال اوج گرفت و نه معلمان هضم و اجرایش کردند و نه اولیا از اجرای این طرح استقبال کردند. جنگ اعصابی در مدارس است که چون معلوم نیست آیا این طرح موفق می شود یا نه و یا اینکه ماندگار است که از آن دفاع کنیم ، مقاومتمان را سست می کند. از این طرح ها زیاد آمدند و رفتند.فقط مافیای کنکور و کتب کمک درسی محکم باقی مانده اند!
وضع بهداشت و درمان را هم که شاهدش هستیم. توصیفش دیگر غیر ممکن شده. تازگی ها چهره ی ابوعلی سینا هم بر روی جلد دفترچه ها نحیف تر و بیمارتر از قبل شده و ما هنوز پشت دفترچه را می خوانیم که ثابت مانده است و صورتمان را با سیلی سرخ نگه می دارد. ولی خدا را شکر که هنوز سالمیم!
مگر نشنیدید که آقای یارمحمد حسین بر چه گفت : اسم طرح "معلم تمام وقت" تغییر کرد!
حسینبر با اشاره به اینکه حقالتدریس افراد حاضر در طرح معلم تماموقت ماه به ماه در حقوق آنها واریز میشود، تصریح کرد: عنوان طرح معلم تماموقت را تغییر دادهایم و این عنوان برای زمانی بود که میخواستیم مجوز بگیریم و هماکنون عنوان آن به "ساماندهی ساعات غیرموظف" تغییر یافته است.
وی افزود: در مجموع تقاضا برای عضویت در طرح معلم تماموقت زیاد است و از تمام استانها نامه زدهاند که معلمان تقاضای حضور در طرح را دارند.
تنها امتیاز طرح معلم تمام وقت برای معلمان
مدیرکل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که " آیا یکی از شروط رتبهبندی، تمام وقت شدن معلمان است؟ " گفت: این موضوع در سند تحول بنیادین ذکر شده و برای فعالیتهای پژوهشی است در طرح معلم تماموقت اصلاً چنین موضوعی را نداریم و تنها امتیاز آن برای معلمان این است که حقالتدریس آنها به روز و در حقوق واریز میشود و در پاداش پایان خدمت بازنشستگی نیز تأثیر دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که "استقبال فرهنگیان در کدام استانها بیشتر بوده است؟ " افزود: تاجایی که در ذهنم است، سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی و اصفهان استقبال خوبی داشتند. به نقل از کانال رسمی فرهنگیان ، قرار بر آن شده است که درباره مطالبات فرهنگیان هم دیگر مصاحبه ای در رسانه ها صورت نگیرد.
معاونت توسعه و پشتیبانی عنوان کرده است که در احترام به خواسته فرهنگیان قصد دارد در سال جاری هیچ گونه مصاحبه ای را در خصوص پرداخت حقوق و مطالبات پرسنلی فرهنگیان در رسانه انجام ندهد.
چه خوش نشسته ایم که سعدی شیراز یکی را در صورت درویشان نه بر صفت ایشان در محفلی دید و نشسته و شُنعتی کرد و دفتر شکایت باز کرده و ذمِّ توانگران آغاز کرده ، سخن بدین جا رسانیده که درویش را دست قدرت بسته است و توانگر را پای ارادت شکسته.کریمان را به دست اندر ، دِرَم نیست خداوندان نعمت را کَرَم نیست .
منافقتی که در پرده ی موافقت مستور بود ، حجاب برانداخت . مذاق تجربه را برای ما به طعم وفاق و نفاق از هم باز شناخت. ماندن بیش از حد مسئولان فعلی و ادامه دادن این وضع مدیریت به نفع کشور نیست.
لطفا کناره گیری کنید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید