چاپ کردن این صفحه

آیا می‌شود یک سال هم آقای وزیر زنگ شروع مدارس را در مدرسه‌ی کپری یا سنگی ما بزند؟

آموزش‌ و پرورش و " عزیز محمدی منش " (معلم لرستانی)

صالح سوری/ صاحب‌ امتیاز و مدیرمسئول فصلنامه پریسک زاگرس

آموزش‌ و پرورش و عزیز محمدی منش معلم لرستانی  مدتی است که در رسانه‌های اجتماعی فیلمی منتشر می‌شود که شرح تلاش‌های فراوان یک معلم در یکی از سخت گذرترین مناطق لرستان و ایران، برای باسواد کردن فرزندان میهن است. این فیلم راوی تلاش‌های ایثارگرانه و خارج از توان و وظایف معلمیِ عزیز محمدی‌منش است که با کمترین امکانات، تمام توان خود را برای باسواد کردن کودکان لرستانی به کار گرفته است و حتی با به خطر انداختن جان خود می‌کوشد در دورافتاده‌ترین نقاط کشور، کودکی به خاطر نداشتن معلم از تحصیل بازنماند.


عزیز محمدی‌ منش معلمی از جنس «عشق و جنون» است که همه‌چیزش را در اختیار مردم نهاده است و به همین دلیل هم مردم به او گگه gaga (برادر) می‌گویند.

نگرانی‌های عزیز دو چیز است: از بین رفتن جنگل‌های بلوط زاگرس و تحصیل بچه‌های عشایر که تا پایان دوره ابتدایی بیشتر دوام پیدا نمی‌کند و این فقط می‌تواند از نگرانی‌های روحی بزرگ و جانی مجنون باشد که به همه‌چیز پشت پا زده است.

 همچنین «تجارب زیسته عاشقانه» او، به قلم علی نورآبادی به نام «سرزمین خارج از نقشه» به رشته تحریر درآمده‌ است که شرح جان‌فشانی‌ها و عاشقی‌های این معلم عجیب و فداکار است که ناشر آن نه دولتی، بلکه موسسه‌ای خصوصی به نام قدیانی است که هوشمندانه، ارزش محتوای کتاب را تشخیص داده و به چاپ آن اقدام کرده است.

آموزش‌ و پرورش و عزیز محمدی منش معلم لرستانی

اما آنچه موجب حیرت است، سکوت آموزش‌ و پرورش و سازمان‌های وابسته به آن در مقابل چنین اتفاق مهمی است؛ در سایت وزارتخانه که قاعدتاً یکی از وظایفش باید حمایت و معرفی چنین معلمان زحمتکشی باشد، نه خبری از معرفی ایشان است و نه انتشار کتابش را پوشش خبری داده است و اگر نبود مراسم رونمایی از این کتاب که توسط برخی از خبرگزاری‌ها منتشر شد، شاید امثال بنده نیز از انتشار آن بی‌خبر می‌ماندیم.
گرچه شاید بی‌توجهی آموزش‌ و پرورش تا پیش از پخش گسترده فیلم اقدامات عزیز محمدی‌منش برای مناطق عشایری، توسط صدا و سیما و سایر رسانه‌های اجتماعی، قابل توجیه باشد، ولی با استقبالی که کاربران فضای مجازی از فیلم نشان دادند و آن را در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند، انتظار می‌رفت، وزارت آموزش‌ و پرورش و اداره کل آموزش و پرورش استان لرستان تکانی به خود بدهند و در قدردانی از این معلم، نه سنگ تمام که حداقل اقدامی حداقلی انجام دهند. ولی دریغ و صددریغ.


عزیز نه اولین معلمی است که چنین مورد بی‌مهری قرار گرفته است و نه آخرین آن خواهد بود. به‌ظاهر این سنت، ریشه‌دار است؛ چراکه حافظ نیز می‌فرمود:
هر خدمتی که کردم بی‌مزد بود و منت
یارب مباد کس را مخدوم بی‌عنایت

در پایان اگر نگارنده به‌جای وزیر آموزش‌ و پرورش بودم، به‌پاس قدردانی از چنین معلمانی، راهی لرستان می‌شدم و به نمایندگی از مردم ایران بر دستان او بوسه می‌زدم که چنین کسانی مایه‌ی آبروی این آب و خاک‌اند. شایسته و بایسته است که یکی از روزهای هفته معلم نیز به صورت ثابت به نام «آموزگار فداکار» نام‌گذاری شود و هرسال از چنین معلمانی قدردانی گردد.

آموزش‌ و پرورش و عزیز محمدی منش معلم لرستانی

امیدوارم عزیز محمدی منش، همچنان که نزد مردم عزیز است و گرامی، پیش مدیران نیز عزیز شود و قدر و عزت بیند و به آرزویی که در کتابش آورده است برسد:
«در این ده دوازده سال دوره‌ی تدریسم، هنوز دانش‌آموزی، اول مهر با گل وارد کلاس نشده یا کسی روز معلم را به من تبریک نگفته است. اصلاً در آن مناطق که من می‌روم، کسی نمی‌داند روز معلم چیست و چه روزی است که بخواهد تبریک بگوید… وقتی در اخبار می‌شنوم یا می‌بینم که اول مهر وزیر آموزش‌ و پرورش یا مسئولان دیگر، زنگ شروع مدارس را در فلان مدرسه‌ی تهران به صدا درمی‌آورند، آه می‌کشم.

آیا می‌شود یک سال هم آقای وزیر زنگ شروع مدارس را در مدرسه‌ی کپری یا سنگی ما بزند؟… این برای ما به آرزو تبدیل شده است. البته مدارس ما هم زنگ ندارند. اگر ایشان بیاید، باید با خودش زنگی هم بیاورد…

مگر دانش‌آموز عشایری که زیر کپر درس می‌خواند، با دانش‌آموزی که در مدرسه‌ی هوشمند تهران است، فرق دارد؟»
آيا عزیز محمدی منش به آرزویش خواهد رسید؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 17 بهمن 1397 12:36 خوانده شده: 1946 دفعه

در همین زمینه بخوانید: