چاپ کردن این صفحه

" ما ملتی هستیم که از این نعمت نیز محرومیم "

بیماری عدم اقرار به اشتباه و عذرخواهی نکردن ؟!

مینو امامی/ همکار صدای معلم

بیماری عدم اقرار به اشتباه و عذرخواهی نکردن

شاید اشتباه کردن در فکر و عمل ، از ملزومات حیات بشری است. بارها از افراد پا به سن گذاشتۀ پیرامون خود شنیده ایم که ای کاش این زندگی و تجربه را در 20 سالگی خود داشتم تا مسیر زندگی ام با ضریب خطا و اشتباه بسیار اندکی پیش می رفت. این جمله همسنگِ آه جوانی کجایی است که دست نیافتنی است. عده ای از افراد ناخواسته و بدون عزمی بر خطا ، صرفا به دلیل حرکت کردن ، لاجرم اشتباهاتی هم می کنند ، این نوع اشتباه کردن از مواردی است که ما را به پختگی و تجربه در زندگی می رساند و پسندیده هست. اما اشتباهات عمدی و لجوجانه و گاه نابخردانۀ برخی ، زندگی او و دیگران را به مخاطره می اندازد. ما با اشتباهات نوع دوم در زندگی فقط به خودمان آسیب نمی رسانیم و یا فقط مسیر زندگی خودمان را به انحراف و کجی نمی کشانیم ، تمامی افراد درگیر با خطای ما ضرر می بینند و حتی جامعه هم آسیب می بیند. مثلا : در یک دعوای دوستانه بر سر هدفی واحد ، سه چهار دوست 20- 25 ساله با هم درگیر می شوند . یکی از این افراد همیشه چاقوی ضامن داری پیش خود دارد و در یک لحظه بر اثر هیجان خشم آن را از جیب خود در آورده و در شکم دیگری فرو می برد . اشتباه اول او همراه داشتن اسلحه سرد است که از نظر قانون جرم است و اشتباه دومش به جای تخفیف عصبانیت خود و دوستان ، شعلۀ آتش خشم را برافروخته و به چاقوکشی روی آورده است. هر چهار تن دوست چند ثانیه پیش و اکنون دشمن یکدیگر ، دستگیر می شوند . خانواده های آنان همدیگر را مقصر خطاب می کنند و با هم درگیر می شوند و.....

وقتی دیواری از فرط فرسودگی فرو می ریزد، یا سیل خانه های گِلی را با خود کیلومترها پیش می برد، زلزله ای خانه های گاه گِلی و خشتی را بر زمین می خواباند ، ساختمان مدرسه و یا کارخانه ای در اثر اِهمال مدیر و کارفرمایی در آتش سیم کشی دستی کارگری غیر ماهر با اتصال سیم های لخت ، دچار حریق می شود و...... این همه وقایع طبیعی و غیر طبیعی است که با دخالت عامل انسانی در اتخاذ تمهیدات مقتضی ، قابل کنترل هستند و می توان خسارات آنها را به حداقل ممکن رساند اما اشتباه اصلی آنان غفلت و یا سودجویی بیشتر و یا تبعیت از شعار فردا فردا درست می کنم است که اهمالی نابخشودنی است. اما چیزی که در این بین کم رنگ تر از همۀ اشتباهات افراد مسئول و یا کارفرماست عدم اعتراف به اشتباه و متعاقب آن عذرخواهی است.

در جامعه ما هم عذرخواهی صورت نمی گیرد و یا اگر هم بگیرد پذیرفته نمی شود. رفتار شایسته و تحسین برانگیزی که در فیلم های خارجی به عنوان معدود ابزار ارتباط فرهنگی ما با آنان ، می بینیم عذرخواهی و مهمتر از آن پذیرش عذرخواهی است. یعنی یک بده بستان معقول آرمانی - انسانی که معترف است هر کسی می تواند اشتباه و یا خطا کند اما پذیرفتن عذرخواهی او یعنی بخشش ، یعنی درس گرفتن از خطا و اجازه دادن به او جهت ادامۀ زندگی با این جهت . اما اگر ما با فرد خاطی ، خویشاوند نسبی و یا سببی هم باشیم و یا همسایه و همکار باشیم و...... او را طرد می کنیم ، با او قهر می کنیم ، منفذهای ارتباط سالم با او را مسدود می سازیم ، نه تنها خود که همسر و فرزندان را نیز بدین کار محکوم و مجبورمی سازیم که مبادا با او حرف بزنی . کودک 7 سالۀ ما می گوید : آخه مامان چرا ؟ چرا نباید با یلدا صحبت کنم و قهر باشم؟ دنیای صاف آنان از درک این بی رحمی یک طرفه عاجز است. اما ما مصمم هستیم. برای ما به جز سیاه و سفید رنگی وجود ندارد حتی خاکستری هم محلی از اِعراب ندارد. آنان یک جرم دارند اما ما ایرانی ها دو جرم : هم اشتباه کرده عذرخواهی نمی کنیم و هم عذرخواهی خاطیان را نمی پذیریم.

بیماری عدم اقرار به اشتباه و عذرخواهی نکردن

بارها در کشورهای پیشرفته با زایش فرهنگی به روز شده که ماحصل و ثمرۀ پیشرفت اقتصاد و علوم و فنون در آنهاست ، سیاستمداران از ملت خود عذرخواهی کرده و استعفا داده اند. ما ملتی هستیم که از این نعمت نیز محرومیم . جذابیت مقام و پست و لذت قدرت در این کشور رقمی با صفرهای بی نهایت است که خواندن آن دشوار است. حتی اگر یکی از آنان عذرخواهی کند هرگز برای اثبات تأسف خود ، استعفا نمی دهد و یا اگر استثناعا استعفایی هم داده شود صرفا نمایشی بوده و به فعالیت خود در همان زمینه ادامه می دهد.

فرهنگ فعالیت در جامعه ما بر محور اولویت و برتری توان فکری و عملی خودم بنا شده است. هرگز هیچ خطاکاری تصور نمی کند که اگر کنار برود لابد فرد شایسته تری سرکار می آید و جالب تر آن که شایسته تر از خود کسی را برای این سِمت نمی بیند و در نظر خودش خدمتی جانکاه به جامعه و ملت می نماید. یعنی ملت فقط طلبکار نیستند که بدهکار خدمات شکسته و بسته و بدون نتیجۀ این حضرات نیز هستند. تا امروز هیچ مدیری در مدرسه و یا مدیر کلی در استان ، از زیر مجموعه خود به خاطر خطاها و لرزش های انجام داده در حق معلمان و دانش آموزان و نظام آموزشی ،عذرخواهی ننموده است که هیچ ، برای بقای چند روز بیشتر خود اشتباهات مکرّرِ به هم پیوستۀ بسیاری نیز انجام داده است.

بیماری عدم اقرار به اشتباه و عذرخواهی نکردن

الحق و انصاف ، جامعۀ آموزش و پرورش اعم از معلم و دانش آموزش قدرشناس خوبی و نیکی هاست و اگر مدیری به شرح وظایف خود در جهت خدمت رسانی عمل نماید ، او را تحسین و تمجید می کند اما این همه ناله و لعن و نفرین در حق آنان ، هیچ مدیر ارشد و یا وزیری را به شک و شبهه نمی اندازد که این همه سر و صدا نشان از متعفن بودن کارکرد مدیر و یا مدیر کلی است و عزم جزم جهت مداخله بر نمی آید. گویی از این همه نقد و خطا و لرزش و اشتباه آنان ،جهت سرگرم سازی زیرمجموعه خود راضی و خشنود نیز هستند و گرنه تلاشی جهت جبران اشتباهات صورت می گرفت. حتی اگر مدیر و یا مدیرکلی و حتی مقام بالاتری همین امروز به اشتباهات خود اعتراف نماید و درصدد جبران برآید و تغییر مسیر از اشتباه به صواب بدهد باز معلمان رئوفت از خود نشان می دهند اما دریغ از اعتراف و پوزش و استعفا.

دلایل عدم اقرار به اشتباه
غرور به عنوان یک صفت شخصیتی از اهم دلایل عدم اقرار به اشتباه در خانواده و محیط های اجتماعی است. پذیرفتن اشتباه و خطا و اقرار به آن از نشانه های بزرگواری و کرامت انسانی است. احترام گذاشتن و ارزش قائل شدن به غیر از خود است. این صفت اکتسابی است پس به هنگام تربیت کودک خود می بایست رفتار بعد اشتباه و خطا و لرزش را نیز به آنان آموزش داد. ببخش گفتن کودک در قبال اعضای خانواده به او یاد می دهد که باید عذر بخواهد تا مورد رأفت و مهربانی دیگران قرار بگیرد. هر چند قبل آن بهتر است یاد دهیم که تلاش کند تا خطایی انجام ندهد و جایزالخطا بودن انسان قابل تأیید نیست. خطا برای کودکان که هر دائم در حال یادگیری هستند شاید طبیعی باشد اما برای یک بزرگسال ، قابل تحمل نیست. البته برخی تا یک جمله سخن می گویند حتما یک کلمۀ ببخش در تعقیب آن ذکر می کنند ، این را هم باید یاد بگیریم که بدون سبب عذرخواهی کردن بیش از حد ، پسندیده نیست. چرا بیش از حد خطا و در نتیجه عذرخواهی بیشمار و یا چرا بدون خطا عذرخواهی ؟! هر دو مذموم شمرده می شود. ما با اشتباهات نوع دوم در زندگی فقط به خودمان آسیب نمی رسانیم و یا فقط مسیر زندگی خودمان را به انحراف و کجی نمی کشانیم ، تمامی افراد درگیر با خطای ما ضرر می بینند و حتی جامعه هم آسیب می بیند

تعریف غرور
"غرور به حالت و احساسی گفته می‌ شود که در آن ، شخص برای خود ارزشِ بسیار زیادی قائل است و در برابرِ تواضع به کار می ‌رود. در موارد حاد غرور، شخص از همه کس و همه چیز خود را بالاتر می ‌داند. همچنین شخص می‌ تواند نسبت به کسی یا گروهی یا ملتی یا چیزی خاص، احساس غرور کند. خود بزر گ ‌بینی و یا خودکوچک بینی نیز جزوِ آثار غرور است. غرور به معنی فریفتن ، بیهوده امیدوار کردن کسی است." (1)

آثار این غرور در محیط خانواده مابین زن و شوهر، مصادیق بسیاری دارد که اصولا برای حفظ چارچوب خانواده ، زنان کوتاه می آیند و یا باید بیایند چون خشم و غرور مردان بیشتر است. اما غرور مقدمۀ شکست است ، لذا گاه باید به اشتباه خود صمیمانه اعتراف کنیم و با عذرخواهی دوام پیوند را بیشتر نمائیم.

دیگر دلایل عدم اقرار به اشتباه ، خود بزرگ بینی و یا خود برتری ، جهل و نادانی نسبت به موقعیت اشتباه و خطا و عادی قلمداد کردن آن خطا، اهمیت نداشتن دیگران برای او ، فرصت طلبی برای نیل به منافع بیشتر، نادان شمردن افراد و عدم درک شرایط و موقعیت و... می باشد. اگر من انسانم تو نیز انسان هستی و من برای حفظ روابط اجتماعی هر دائم باید انسانیت خویش را مدنظر داشته باشم.

برخی از نقش ها چون پدر و مادر و یا معلم و یا مدیر و مدیر کل و وزیر و نمایندۀ مجلس و... تصور می کنند در مَسندی هستند که هرگز
اشتباه و خطا نمی کنند، لذا هرگز بدان اقرار هم نمی کنند و اگر در فضای موجود اشتباهی فاحش صورت بگیرد، برون افکنی نموده و بر گردن دیگری می اندازند. اقرار به اشتباه شهامت اخلاقی لازم دارد. جسارت جبران می طلبد. شاید برای همین مستتر ساختن اشتباه و یا انکار کردن آن ، کوتاه ترین ، ساده ترین و بهترین طریق برای ادامۀ حیات خاطیان است.


در پایان یادی کنم از دبیر ریاضی سال اول متوسطه ام :
در زمان ما بیشتر از حل مسأله شاید ضرب و تقسیم چند رقم در چند رقم مهم بود حداقل برای من دانش آموز رشتۀ علوم انسانی. یک روز ، یکی از همکلاسی ها برای حل مسأله پای تخته سبز کلاس رفت. ما مجاز به استفاده از ماشین حساب نبودیم و من سرعت عمل زیادی در نوشتن و محاسبات داشتم. همزمان با او من هم در دستۀ صندلی خود محاسبات را انجام دادم . حل مسأله تمام شد و در کلاس 50 نفره ، با توضیح دبیر ریاضی سکوت حاکم بود که من با شتاب و هیجان یک دفعه فریاد زدم آقا غلط کردید !  همه خندیدند و آقای باقرزادگان نیز خندید و چون رابطۀ دبیر و دانش آموزی محترمانه ای داشتیم با متانت گفت : البته خانم امامی منظورش جواب مسأله است و...... بنده دقایقی بعد متوجه خطایم شدم و عذرخواهی کردم .

البته برخی از اشتباهات قابل جبران است چون خطای غیرعمدی بنده ، اما اشتباهاتی چون قتل نفس و یا اختلاس و ساخت و پاخت سیاسی و......که به تعداد افراد زیادی در جامعه زیان می رساند سخت تلافی می شود. سعی کنیم کمتر اشتباه کنیم ، اگر هم کردیم حتی از فرزند خردسال و یا دانش آموز خود عذر بخواهیم . افراد را با فراز و فرودهایشان ، با دانسته ها و ندانسته هایشان ، با شرایط سن و موقعیت هایشان ، محترم بشماریم و با اقرار به اشتباهات خود در خانواده و مدرسه و محله و وزارتخانه و مجلس و.... عذرخواهی کنیم تا احترام بگذاریم و محترم شمرده شویم . فرهنگ چنین ساخته می شود. فرهنگ در روابط مجموعۀ افراد بالا و پایین جامعه ساخته می شود. برخورد فرهنگی یعنی بسترسازی فضای سالم برای زندگی . هر کس در حد خود مسئول کرده ها و نکرده های خودش نسبت به ملت و جامعه است. بیایید خود شکنیم که شکستن آیینه خطاست .

1) ویکی پدیا - دانشنامۀ آزاد


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بیماری عدم اقرار به اشتباه و عذرخواهی نکردن

چهارشنبه, 27 آذر 1397 15:08 خوانده شده: 6161 دفعه

در همین زمینه بخوانید: