آموزش و پرورش ایران از زمان تأسیس تاکنون با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بوده است و در این مسیر زخمها و مرهمهای بسیاری را بر پیکره خود دیده است .
در چند سال اخیر آموزش و پرورش به صورت جدی با مشکل و معضل کمبود معلم مواجه شده است که برنامهریزان در وزارتخانه با طرحهای اجباری و غیر کارشناسی بر بدنه ضعیف و نحیف آموزش کشور جراحاتی را وارد میکنند که در آینده نتایج منفی اینگونه تصمیمات تبعات غیرقابل جبرانی را خواهد داشت و حتی میتوان با اطمینان بیشینه اذعان کرد که اینگونه تصمیمات برای وضعیت فعلی مسکن که نخواهد بود بلکه جراحتی عمیق بر این پیکره وارد خواهد کرد. یشنهاد نگارنده به آقای الهیار ترکمن آن است که یک هفته در کسوت معلمی در کلاس درس حاضر شوید بعد طرح معلم تماموقت را اجرایی کنید
اینکه مدیران و معاونان را با یک بخشنامه غیرکارشناسانه سر کلاس فرستادند که همکاران فرهنگی بهدرستی میدانند که در مدارس عملاً چه اتفاقاتی در مورد اجرای این بخشنامه رخ میدهد و اولیاء دانش آموزان نسبت به این موضوع چه عکسالعملی از خود نشان میدهند و وقت دانش آموزان هدر میرود ؛ اگر خیانت به آموزش و پرورش نباشد هیچ نام دیگری نمیتوان بر آن نهاد.
پیرامون تصمیم در مورد تبدیل وضعیت خدمتگزاران با تمام احترامی که برای این عزیزان قائل هستم آسیبشناسی باید صورت گیرد و به نظر میرسد این تصمیم نیز از آن تصمیمات نابخردانه و ضرب الاجلی بود که برای جبران کسر نیرو در آموزش و پرورش گرفته شد.
جبران کسری نیرو با به کارگیری نیروهای بازنشسته که بهواسطه وضعیت معیشتی مجبور به گرفتن ساعات حقالتدریس هستند از آن دردهایی است که قلب هر انسان منصفی را به دردمیآورد.
و خبر طرح معلم تماموقت نیز از آن تصمیماتی است که مطمئناً تصمیم گیران و تصویبکنندگان این طرح در طول عمر خود یک ساعت هم در کلاس تدریس نکردهاند و نمیدانند 24 ساعت تدریس در هفته چه معنی و مفهومی دارد و آمادگی برای یک ساعت تدریس به چند ساعت مطالعه و طرح درس، طرح سؤال، تصحیح اوراق و ارائه بازخورد و آمادگی برای تدریس نیاز دارد و لازمه بهروز بودن و معلم بودن مطالعات روزمره و تحقیق و بررسی علم بکر در جهان است و تصمیم گیران اسبق بر اساس اصول و مبانی تعلیم و تربیت 22 ساعت تدریس در هفته را برای یک معلم مصوب کردهاند که البته الان 24 ساعت تدریس می کند و چرا در وضعیت فعلی که سیستم آموزش و پرورش هر روز به سوی ناکارآمدی در حال حرکت است چنین تصمیماتی گرفته میشود.
به نظر میرسد این بزرگترین حقه بازی در سالهای اخیر در آموزش و پرورش است که به بهانههای مختلف و بهواسطه وضعیت نابه سامان معیشتی فرهنگیان مقرر شده و نمک بر زخمهای نو و کهنه آموزش و پرورش ریخته شود و بدعتی جدید برای آینده معلمان پایهگذاری شود.
کاش کسی پاسخ می داد که با این آموزش و پرورش و با این تصمیمات می خواهید مسیر توسعه را از آموزش و پرورش آغاز کنید؟
آیا با طرح تمام وقت اخیاری می خواهید معلمان را به واسطه نیاز به کار اجباری وادار کنید؟
فکر نمی کنم تاریخ آموزش و پرورش چنین روزگار عجیب و غریبی را تا به حال به خود دیده باشد.
کاش کسی در وزارتخانه معنی تدریس را می فهمید که اسلاف نه چندان دور فهمیده بودند که بعد از 20 سال و 24 ساعت تدریس در هفته معلم دیگر توان قبلی تدریس را ندارد و قانون 20 ساعت را تدوین کردند.
کسی نیست به این پرسش پاسخ دهد آیا وزارت آموزش و پرورش آمار متولدین را ندارد؟ آمار معلمین را ندارد؟ آمار کلاسهای درس را نمیتواند پیشبینی کند؟
ساعات هفتگی دروس و پایههای تحصیلی را ندارد که نمیتواند درست تصمیم سازی کند که در این اوضاع وانفسا کمبود دبیر و معلم به ساعات درسی هفتگی دانش آموزان درس جدید اضافه میکند .
واقعاً مدیران در سطح وزارتخانه چه کسانی هستند که اوضاع فعلی آموزش و پرورش هر روز به سوی بدتر شدن در حال سوق دادن است و آیا انسان دلسوزی در این وزارتخانه نیست که وضعیت را برای معاونین و بالادستیها تجزیه و تحلیل کند ؟
کاش وزیر محترم به جای این طرحهای آبکی و زیانبار، وزارتخانه را خانهتکانی میکرد و افکار پوسیده و بیبرنامه را که به میز ریاست و پست چسبیدهاند و هر روز بدتر از دیروز عمل میکنند و قادر به مدیریت وضعیت نابه سامان فعلی نیستند را با افکار جوان، نو، خلاق و پرانرژی تغییر دهد .
بنابر آنچه مکتوب نمودم پیشنهاد نگارنده به آقای الهیار ترکمن آن است که یک هفته در کسوت معلمی در کلاس درس حاضر شوید بعد طرح معلم تماموقت را اجرایی کنید و خدمت شما عرض میکنم که اجرای این طرح ازجمله خیانتهایی است که در حق معلمان و سیستم آموزش و پرورش روا خواهید داشت و مسببان از عقوبت این تصمیم در آینده بینصیب نخواهید شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید