نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی گفت: آموزش و پرورش از لحاظ اهمیت در اولویت اول قرار دارد، اما بودجه آن در ردیف سیزدهم لایحه دولت است و از ۵ سال گذشته تاکنون سهم آموزش و پرورش از 6/ 15 درصد بودجه به زیر ۱۰ درصد رسیده است. آموزش و پرورش وضعیت خوبی ندارد. هر گونه نگاه سیاسی به آموزش و پرورش سم مهلک است. آموزش و پرورش اولین وزارتخانه و تأثیرگذارترین وزارتخانه به شمار میرود، اما بودجه آن در ردیف سیزدهم لایحه دولت قرار دارد. آموزش و پرورش ۱۴ هزار میلیارد تومان بدهی و کسری دارد.
وی افزود: در ابتدای مهرماه برای ساماندهی آموزش و پرورش احساس نگرانی میکنیم . ۵ سال قبل یک دروغ گفته شد که آموزش و پرورش ۱۵۰ هزار نیروی مازاد دارد و این دروغ باعث شد که دولت از آن سال تا به امروز برای نیروی انسانی ، دانشگاه فرهنگیان به آموزش و پرورش مساعدت نکند.
حاجی بابایی خاطر نشان کرد: امروز آموزش و پرورش با ۱۹۴ هزار کسری نیرو مواجه است. یک میلیون و ۷۰۰ هزار ساعت حقالتدریس نیاز دارد. آموزش و پرورش نتوانسته است رضایت عمومی فرهنگیان را کسب کند. کسری سختی کار چه معنایی دارد. بعد هم در این باره به مجلس نوشته میشود که کمک کنید، این که نیاز به مصوبه مجلس ندارد. هیأت دولت باید مصوب کند تا سختی کار پرداخت شود ، تا حق سرپرستی خانم های سرپرست خانوار به آنها داده شود. " (1)
باید قبول داشت که آموزش و پرورش از سوی هیچ وزارتخانه ای و هیچ نقش سیاسی حمایت و همراهی نمی گردد که اهمیت آن اولویت اول کشور باشد آموزش و پرورش اگر از نظر اهمیت در اولویت اول بود قدرمسلم بودجه آن هرگز در رتبه سیزدهم قرار نمی گرفت. کدام شاخص ها یا فاکتورها دال بر اولویت اول بودن آموزش و پرورش در این جامعه و دولت و مجلس هست ؟ در بین 18 وزارتخانه ، بعید می دانم آموزش و پرورش رتبه 13 داشته باشد :
*چون هیچ وزارتخانه ای ابتدا به ساکن در اولین روزهای شروع سال جدید دچار کسری بودجه نیست !
*چون هیچ وزارتخانه ای دیون پرداختی یک سال را به نام مطالبات ده ساله نزد خود نگه نداشته است .
* چون هیچ وزارتخانه ای به اندازۀ آموزش و پرورش نیروهای رهگذری غیرمتخصص باری به هر جهت ندارد.
* چون هیچ وزارتخانه ای به اندازۀ آموزش و پرورش بیمه بلاتکلیف پا در هوا ندارد.
* چون هیچ وزارتخانه ای به اندازۀ آموزش و پرورش در عدم پرداخت پاداش پایان خدمت سوء سابقه ندارد.
* چون هیچ وزارتخانه ای به اندازۀ آموزش و پرورش از دانش روز محروم و به طور سنتی اداره نمی گردد.
* چون هیچ وزارتخانه ای به اندازۀ آموزش و پرورش در عین دسترسی بر قلب و مغز کودکان این سرزمین در تربیت یا کاشت بذر مناسب در آن ناتوان نیست.
و.....
گفتید که : "هر گونه نگاه سیاسی به آموزش و پرورش سم مهلک هست ."
بزرگ ترین درد ما آموزش و پرورشی ها هم همین سم مهلکی است که ذکر می کنید. نَفَس معلم هم سیاسی شده ، تفکر دانش آموز سیاسی شده ، حق و حقوق اجتماعی مان هم سیاسی شده ، مدیران بالای سرمان هم خیلی بد سیاسی شده اند و به جز مدیریت نیروی انسانی در آن از همه چیز خبر هست. آموزش و پرورش هرگز مستقل نبوده است و همین وابستگی خصوصا در بُعد سیاسی روز به روز آن را ناتوان تر و محتاط تر ساخته است.
محافظه کاری و ترس در جای جای آموزش و پرورش در بین نیروهای صفی و ستادی آن کاملا مشهود است :
* سکوت پوشانندۀ خطا ها و لرزش ها برای حفظ و از دست ندادن موقعیت شغلی شاید به دلیل همان دَم حجله کشتن گربه در روز استخدام با گزینش ایدئولوژی - سیاسی ، یکی از دلایل اصلی این فرآیند از بین برندۀ خلاقیت ، اعتماد و شجاعت کاری است.
* مستقل نبودن وزیر در تصمیم گیری ها ، و نظارت شورای عالی آموزش و یا شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی و امروز با ذره بین دیوان محاسبات بر ایجاد هر نوع تغییر یا حرکت رو به جلو ، امکان اخذ تصمیمات قاطع و شجاعانه را از وزیر سلب می نماید. مشورت یا همفکری درون سازمانی در آموزش و پرورش جایش را به اِعمال نظرات برون سازمانی داده است.
اصل 54 و 55 قانون اساسی :
اصل 54 قانون اساسی: ديوان محاسبات كشور مستقيما زير نظر مجلس شورای اسلامی می باشد. سازمان و اداره امور آن در تهران و مراكز استانها به موجب قانون تعيين خواهد شد.
و اصل 55 قانون اساسی : ديوان محاسبات به كليه حسابهای وزارتخانهها، مؤسسات، شركتهای دولتی و ساير دستگاههايی كه به نحوی از انحا از بودجه كل كشور استفاده می كنند به ترتيبی كه قانون مقرّر می دارد رسيدگی يا حسابرسی می نمايد كه هيچ هزينه ای از اعتبارات مصوب تجاوز نكرده و هر وجهی در محل خود به مصرف رسيده باشد. ديوان محاسبات ، حسابها و اسناد و مدارك مربوطه را برابر قانون جمع آوری و گزارش تفريغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شورای اسلامی تسليم می نمايد. اين گزارش بايد در دسترس عموم گذاشته شود. ( 2 )
گفتید که : " نیازی به مصوبه مجلس نیست ،هیئت دولت باید مصوب کند تا سختی کار پرداخت شود ، تا حق سرپرستی خانمهای سرپرست خانوار به آنها داده شود." اما چون دیوان محاسبات مستقیما زیر نظر مجلس عمل می نماید پس دقیقا وظیفه مجلس است و امروز برای کسورات بندهایی از حقوق فرهنگیان وزیر می گوید : بنده در اِعمال این کسورات نقشی نداشته ام و قرعه کار بر پای دیوان محاسبات انداخته می شود .
سئوالی ظریفی قابل طرح است و آن این که : اگر در گذشته وزرا و یا نمایندگان مجلس و یا..... برای افزایش حقوق فرهنگیان با دقت و به درستی و کارشناسانه عمل ننموده اند و عناوین من درآوردی غیر قانونی برای این افزایش قائل شده اند تقصیر امروز فرهنگیان چیست که به نام تبعیت از قانون ، آن موارد کسر می گردد؟ مواردی چون حق عائله مندی معلمان مجرد ، یعنی واضع این قانون درک نکرده است که عائله به خانواده ای گفته می شود که یک جوان با ازدواج آن را تشکیل می دهد و به خانوادۀ خود معلم اطلاق نمی گردد؟ یا غیر قانونی بودن بند سختی کار ؟
راستی چرا اضافه شدن این بند به ریز حقوق فرهنگیان ، قانونی نیست ؟ یعنی شغل ما جزو مشاغل ساده و آسان است ؟ بزرگ ترین سختی کار یک معلم محافظت در تمامی ابعاد از 40 - 30 دانش آموز در طی 4 - 8 ساعت تدریس روزانه است ، محاسبه سالانه آن بر عهده شما . شما که از سختی نگه داری و مراقبت از کودکان و نوجوانان امروزی مطلع هستید بماند کار شاق معلم برای کودکانی که دانش آموزان را فرزند خود می شمارند اما حقیقتا نیستند. اگر از بینی دانش آموزی خون آمده دل معلم لرزیده ، رنگ پریدگی و بی حالی دانش آموز در کلاس درس زیر پای معلم را سست کرده ، ما که هر دائم اورژانس فراناخواندۀ بالای سر فرزندان این مملکت بوده و هستیم حال سختی کار من معلم را زیر سئوال می برید ؟
سختی تدریس متون تخصصی طی 45 تا 80 دقیقه سرپا ایستادن معلم جهت اِشراف به تمامی دانش آموزان کلاس را چطور؟ از لحظه ورود به کلاس تکلم با دانش آموزانی که گاه هر کدام ساز خود را می نوازند و معلم به عنوان رهبر گروه سعی در به نظم درآوردن هر ساز ناکوک دارد. معلمی که هماهنگ کننده خواسته های صدها نقش دیگر بجز وزیر در کلاس است چگونه سختی کار نمی تواند داشته باشد؟ سال تحصیلی 76- 75 را حداقل خود بنده به خاطر دارم کلاس های 50 نفری دوره متوسطه را که 6 - 5 دانش آموز هم در طاقچه پنجره می نشستند و معلم کلاس را مدیریت می کرد! همه معلمان دوران سخت خدمت مناطق محروم خود را به خاطر دارند مگر آنانی که همسران خواص این جامعه از جمله استاندار و فرماندار و.... که مستقیم در شهر کلان خود و در مدرسه ای خاص و با سمتی خاص مشغول به خدمت بودند و هستند !
مگر طی این 5 سال بر تعداد معلمان افزوده نگردیده که به جای افزایش بودجه ، آن را کاهش داده اید ؟ ( از 15/6 درصد به زیر 10 درصد ) یعنی در این جامعه به جای افزایش بودجه بخش های تولیدی کشور جهت ایجاد اشتغال و افزایش تولید و رسیدن به رونق اقتصادی ، هر سال بر میزان بودجه و حقوق شاغلان تمامی بخش ها به جز آموزش و پرورش افزوده می شود اما مهم ترین بخش ایجاد توسعه یعنی آموزش و پرورش در تمامی ابعاد خود محروم و بی نصیب می ماند؟ آیا خود همین تصمیم ، عقلانی است؟ محافظه کاری و ترس در جای جای آموزش و پرورش در بین نیروهای صفی و ستادی آن کاملا مشهود است
گفتید که : دروغ 5 سال پیش مبنی بر 150 هزار نیروی مازاد آموزش و پرورش باعث عدم کمک دانشگاه فرهنگیان به آموزش و پرورش است ! یعنی فقط این دروغ (که دروغ مصلحت آمیز کمرشکن در آموزش و پرورش کم هم نیست ) باعث عدم تربیت نیروی انسانی مورد نیاز هست یا بی کفایتی و منجمد ماندن دانشگاه فرهنگیان در عدم انجام رسالت تربیت معلم طبق ساختار قبلی خود باعث رکود در جذب و آموزش معلمان برای تکمیل کلاس های خالی است ؟ آیا این شگرد برای جذب معلمانی با اسامی گوناگون خرید خدماتی یا حق التدریس و ..... جهت عدم ایجاد ردیف حقوق رسمی و پرداخت مبالغ کم حقوق که خیر ، دستمزد بدانها نمی باشد؟ بیکاری جوانان ، شغل معلمی را برای آنان جذاب و وسوسه انگیز می نماید با ترسیم آینده ای تثبیت شده که متأسفانه این هم سرابی بیش نیست !
جناب آقای حاجی بابایی ،
واقع امر به عنوان رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس شما هم در حد من نوعی فقط به بیان آلام و درد های فرهنگیان می نشینید . شما که سابقه فعالیت سیاسی در نقش های گوناگون را در این مملکت دارید بهتر از هر کس فراز و نشیب سیاست های قابل اِعمال و سیاست های مانع آنها را می شناسید . شما چرا بر لبۀ تیز تیغ بیان واقعیت ها حرکت می کنید.
آموزش و پرورش هرگز مستقل نبوده است یقین رسالت نقش شما به عنوان وزیر اسبق و رئیس فعلی فراکسیون فرهنگیان مجلس که چند بار نیز عضو آن بوده اید بسیار بُرنده تر و اثر گذارتر از طرح مسأله باید باشد. اشکال عمدۀ جامعه ما همین است. وزیر هم از درد می گوید . شما هم ، کمیسیون آموزشی مجلس هم ، شورای عالی آموزش هم ، مجلس هم ، وکلا هم ، کارشناسان و متخصصان امر هم و من معلم هم ! در این جامعه خواجه حافظ شیرازی هم می داند مشکل یا مشکلات وزارتخانۀ آموزش و پرورش چیست ؟ اما دریغ از بیان راه حل یا جست و جوی آن یا درمان درد. بالاخره یکی در این نظام سیاسی باید نقش عمل کننده و نجات دهنده را بازی کند اما چه کسی ؟ آیا ماندن در دور باطل ندانم کاری یا طرح مداوم بودجه نیست امکانات نیست ، عمدی است و قصد پیچاندن بیشتر مسایل را دارید؟
همه ما امروز در حد مطالعه و پیگیری اخبار مجلس و وزارتخانه می فهمیم مشکلات چیست اما کلید حل همه این معماهای آزاردهنده دست کدامین امیر کبیر زمان است؟ بزرگانی چون امیر کبیر هوشیار و بیدار بودند و هر دائم در اندیشه نفوذ سیاسی انگلیس یا روسیه ، طرحی برای دفاع از سرزمین خود داشتند اما مسئولان امروز چرا هیچ کدام برای گام برداشتن دغدغه رفع مظلومیت فرهنگیان را به جان خود نمی خرند؟
امروز آموزش و پرورش به رأی مستقل و حمایت همه جانبه کل کشور نیازمند است . وزارتخانه ها مجموع حلقه های یک زنجیرند نه رشته های منفک . ما هنوز نگرش سیستمی در کل دولت نداریم چه رسد به وزارت آموزش و پرورش. هر وزارتخانه خرده نظامی از مجموع نظام اجتماعی کل دولت است که کارکرد هر کدام بر دیگری نتیجه و اثر مثبت یا منفی می تواند داشته باشد. رشد و توسعه در تمامی ابعاد خود نیازمند عملکرد سیستمی تمامی وزارتخانه به نفع کل دولت است.
باید قبول داشت که آموزش و پرورش از سوی هیچ وزارتخانه ای و هیچ نقش سیاسی حمایت و همراهی نمی گردد که اهمیت آن اولویت اول کشور باشد.
1 ) کد خبر: ۷۰۰۱۷۲ - ۷ مرداد ۱۳۹۷
2) کد خبر: ۴۵۳۸۹۷۹ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۲
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید