چاپ کردن این صفحه

چرا گره ای که به دست باز می شود را با دندان باز کنیم؟

آموزش و پرورش ناکارآمد و " تربیت جنسی " که درست و منطقی تبیین نشده اند

نرگس کارگری/ همکار صدای معلم

آموزش های جنسی در نظام آموزشی ایران و کارکرد مدرسه

فعلا کشور جوانی داریم. بهداشت جهانی می گوید رو به کهنسالی پیش می رویم. گرچه میزان بازنشستگی زیاد است اما  مدیر و مسئول جوان در قسمت های ستادی و اجرایی در اقلیت است. متأسفانه با توجه به شاخص مد در جامعه ی آماری حرفی خریدار دارد که در دامنه ی کهنسالی باشد!لذا ممکن است تمام پیشنهادات و اظهار نظرها با مخالفت مواجه شود. در هر صورت باید گفت : امیدواریم که به لطف خدا فرجی شود.

شاید اختلاف سنی نسل ها در یک دوره باعث شود نتوانند سخن یکدیگر را درک کنند. ولی بهترین راه اتصال پند و ملال ، بالا بردن آگاهی طرفین است.

با تفکرات قدیمی و شاید خرافی و پوسیده نمی توان دریچه های روشنایی پیش رو را بست که نکند شاید چرت قیلوله پیرمرد و پیرزنی پاره شود  در هر حال هضم برخی مسائل برای هر فرد باید همراه با شناخت باشد. آموزش هیچ گاه تمامی ندارد. در هر گروه سنی ، احتیاج روزمره افراد دانستن است. کودکان و نوجوانان پویا ترند و لذا اقتضای سن شان است که کنجکاو نیز باشند. البته بزرگسالان و میانسالان نیز ممکن است نتوانسته باشند آموزش های کافی و صحیح را در دوران کودکی خود بیاموزند تا در مرحله ای که خود در جایگاه مربی قرار می گیرند آموزنده ی مفیدی باشند.

هرگاه ملتی احساس کند که دیگر نیاز به آموختن ندارد باید نگران شد. در این مرحله شاید حق با دلواپسان جامعه ی امروز ما باشد که از هر در و دیواری ناله هایشان به گوش می رسد.

مسلما اگر قرار باشد در اجتماعی زندگی کنیم که آزادی و دموکراسی نباشد ، هیچ گونه اطلاعاتی نباید حتی در پایین ترین سطح در اختیار عموم مردم قرار بگیرد.

تاریخ کشور عزیزمان ایران خالی از این رویدادهای ریز و درشت نیست. در زمان قاجاریه ، میرزا ملکم خان از رجال عصر قاجار نقل می کند که :

من برای آوردن تلگراف به ایران جنگیدم. در حالی که شهرها و قصبات اروپا دارای خطوط ارتباطی بودند . عین الدوله  ، صدر اعظم ناصرالدین شاه اجازه نمی داد در شهرهای ایران ، خطوط تلگراف احداث کنم.  عین الدوله معتقد بود : اگر رعایا دارای تلگراف شدند در ولایات و ایالات مملکت محروسه ایران ، در جلوی تلگرافخانه تجمع می کنند و از احوال یک دیگر با خبر می شوند و علیه سلطنت آشوب می کنند. من برای احداث تلگراف با عین الدوله جنگیدم ...

اکنون در دست هر شهروندی یک گوشی تلفن همراه قرار دارد که او می تواند به راحتی با هر کجا که بخواهد تماس بگیرد. علاوه بر آن با قابلیت فناوری اطلاعات و ارتباطات و سایر امکانات روز از بسیاری از سؤالات خود در مرورگرها بنویسد و پاسخ دریافت کند. این کار می تواند در هر کجا و در هر مکان برای وی امکان پذیر باشد. در گزارش های متعدد فقط جبهه گیری در مقابل آموزش صحیح جنسی به دانش آموزان مطرح شده است و هیچ مستند آماری واقعی از نظر مردم راجع به چرایی الزام  آموزش این موضوع در دست نیست

لذا کودکان و نوجوانان ما نیز الحمدلله چون از نعمت سلامت چشم ها و گوش ها برخوردارند ، در این محیط گردشی نیز خواهند داشت.

چه بخواهیم و چه نخواهیم این موجودات باهوش و کنجکاو جدای از مطالب درسی و غیر درسی سری هم به ابهامات ذاتی و غریزی خود می زنند. دانش آموزان ما با مطالعه بیگانه اند چون اولیای آنان فرصتی برای آن در خانه و خانواده اختصاص نمی دهند. کدام خانواده ای را سراغ داریم که ماهی یک بار به کتابخانه ی محل زندگی خود بروند و برای آن ارزش قائل باشند. آدرس کتابخانه ها را از اولیا در مدرسه بپرسید می گویند نمی دانیم.!

چه کسی باید دانش آموزان ما را راهنمایی کند؟ همه راه ها را به رویشان نبندیم.این موجودات زیرک ، اگر جسور و کم سن و سال باشند ممکن است از والدین و اولیای مدرسه بپرسند وگر نه در پی راهی برای حل سوالات خود می گردند تا بالاخره به جواب برسند. البته اگر سرکوب نشوند.

در این بین مسلما عده ای که نتوانسته باشند کنکاش های ذهنی خود را حل کنند و یا در جامعه در مرتبه ای قرار نگرفته اند  که آنچه حق هر انسانی برای زندگی ایده آل می دانیم را با آرامش و در آسایش پیدا کنند به این باور می رسند که خود را آزاد بگذارند و با همین تفکر بزرگ می شوند. در این مرحله اعتماد به نفس کاهش شدیدی پیدا می کند و جای خود را به  باورهای کاذب می دهد.

آموزش های جنسی در نظام آموزشی ایران و کارکرد مدرسه

متاسفانه ما بحث آموزش‌های جنسی را به بدن و جنس مخالف و این چیزها خلاصه می‌کنیم. در صورتی که مهارت برقراری ارتباط با دیگران بیش از این مسایل در آموزش‌های جنسی مهم است. تنبیه، رابطه مستقیمی با در معرض تجاوز قرار گرفتن دارد زیرا او نمی‌تواند در برابر ضربات فرد مقابل از خود دفاع کند، چون از او ضعیف‌تر است. نمی‌تواند مقابله به مثل کند چون کودک است و نمی‌تواند از او متنفر باشد چون تنبیه‌کننده می‌تواند پدر یا مادرش باشد. او حتی نمی‌داند حقی دارد و حق او پایمال شده است. او قادر نیست در برابر رفتارهای آزاردهنده شکایت و اعتراضی داشته باشد. از تنبیه بدنی مخرب‌تر، تنبیه روحی و ترور شخصیت کودکان و نوجوانان است. در این زمینه علاوه بر ناتوانایی هایی که درفضایی سیاه برای او ایجاد می‌شود، یک انعکاس خاموش از شخصیت‌هایی که نیست و خطاب می‌شود هم شکل می‌گیرد. اینجاست که کودک پرخاشگر و متجاوز به حریم دیگران بزرگ می‌شود. دانش آموزان ما با مطالعه بیگانه اند چون اولیای آنان فرصتی برای آن در خانه و خانواده اختصاص نمی دهند

وقتی ما زمان طلایی برای آموزش بهینه ی کودکان را با خودخواهی خود از بین می بریم و  نسبت به آنچه آن را شرم و حیا می دانیم ، اغماض می کنیم یعنی در رفتار ناعادلانه ی خود بیش از اندازه افراط نموده ایم و این حق قانونی را از کودکانمان گرفته ایم. این کوتاهی ما تاوان سنگینی دارد.

در این کشور مردم نه از حقوق شهروندی و مدنی خود آگاهی دارند و نه از حقوق اجتماعی و جنسی خویش !

 لزوم آگاهی خانواده ها و آموزش آنان نیز پروسه ای بسیار مهم است.باید از تجربه‌های کشورهای دیگر بهره گرفت. گرچه باید این تجربه‌ها بومی شوند. در عین حال و در کنار آموزش دانش‌آموزان باید خانواده‌ها هم تحت آموزش درباره چگونگی برخورد با کودکان و نوجوانان قرار گیرند. بیشتر پدر و مادرها به ویژه در سال‌های پایانی دبستان و دوره راهنمایی از آشنایی فرزندانشان یا بی‌خبرند یا خود را به بی‌خبری می‌زنند. باید با آنها حرف زد و آگاه شان کرد. بی‌گمان خانواده‌ها مؤثرترند. اما در مدرسه بچه‌ها در خطر آموزش‌های غلط از همسالانشان قرار می‌گیرند و این می‌تواند مشکل بزرگ‌تری ایجاد کند. در شرایطی که آموزش‌ و پرورش حتی در وظیفه اصلی خودش ناکارآمد است، امیدوار بودن برای چنین وظیفه سنگینی شاید بیجا باشد.

نمی توانیم بگوییم بچه ها بزرگتر شوند خودشان همه چیز را یاد می گیرند. کودک را نمی شود به حال خود رها کرد. از کوچکترین حالات و رفتار او اگر اولیای با مسئولیتی باشیم نباید گذشت.

آموزش های جنسی در نظام آموزشی ایران و کارکرد مدرسه

با تفکرات قدیمی و شاید خرافی و پوسیده نمی توان دریچه های روشنایی پیش رو را بست که نکند شاید چرت قیلوله پیرمرد و پیرزنی پاره شود. اگر کسی نور برایش ضرر دارد در تاریکی بخوابد. خورشید هر روز 12 ساعت باید به زمین بتابد. قانون طبیعت است. حتی تا غروب کردنش چند ساعت اضافه تر هم به روز می افزاید. هشت ساعت هم خاموشی برای خواب و استراحت  کافی ست. بهتر است عاقلانه برای فرزندان این کشور تصمیم بگیریم. داشتن اطلاعات درست و مناسب می تواند از ضررات نادانی و بی اطلاعی بکاهد.

 اینکه قرار است وضعیت بدون هیچ آموزش و اخطاری با این میزان آسیب و آزارهایی که کودکان می‌بینند، ادامه پیدا کند ایده آل نیست . با توجه به مشکلات جنسی زیادی که در میان جوانان وجود دارد و به اذعان مسئولان بسیاری از آسیب‌های اجتماعی، افزایش بیماری ایدز و جدایی زوج‌ها در ابتدای شروع زندگی به دلیل معضلات و مشکلات جنسی است که مسلما ریشه در نبود آموزش‌های مناسب در سنین پایین‌تر از سوی والدین و مدرسه دارد، باید این آموزش‌ها از مدارس آغاز شود. شاید همین حالا هم به اندازه کافی جامعه از این تابو آسیب دیده و دیر شده باشد.

گرچه برای امروز هم دیر است ولی می توان از فجایع فردا جلوگیری کرد.

 داشتن یک جامعه ی سالم بدون تنش های روانی ، بهشتی است که همه به آن نیاز دارند. جوی های پر آب ، درختان سر سبز پر میوه ، ساقیانی که جام می در بر دارند و حوریانی که مانندشان را کسی ندیده است در مقابل چشمان معصوم و زیبای کودکان برای من معلم اصلا ارزش ندارد.

دویدن بچه ها و بازی های کودکانه و به نحو احسن بزرگ شدن آنان چنان با ارزش است که هر روز می توانیم جلوی چشمانمان بهشت  را ببینیم . خنده های از ته دل کودکان و نوجوانان یعنی بهترین بهشت ممکن. چه چیزی بهتر از این است ؟!

به عنوان یک شهروند و جوان امروز از تمام بزرگان کشور تقاضا دارم که اجازه دهید کودکانمان خوب بزرگ شوند. خوب زندگی کنند. خوب تربیت پیدا کنند. که خودشان اول از همه به خودشان افتخار کنند.

با منع از آموزش جنسی به کودکان ، برای آخرت خود ، دنیا را به فساد نکشیم. ما همه در اتفاقات اخیر مقصریم. با کودکان و نوجوانان با زبان خودشان صحبت کنیم. اولیا را با زبان خودشان به وضعیت ایجاد شده و حقوق کودکان آگاه کنیم.

در گزارش های متعدد فقط جبهه گیری در مقابل آموزش صحیح جنسی به دانش آموزان مطرح شده است و هیچ مستند آماری واقعی از نظر مردم راجع به چرایی الزام  آموزش این موضوع در دست نیست.

مدرسه زمانی می تواند وارد میدان شود که ذهنیت ها آماده باشد. صدا و سیما به عنوان بهترین رسانه می تواند مردم را به آگاهی نسبت به این مهم جذب کند. مسلما مشاوران ، روانشناسان و مددکاران این کشور برای آشنایی هر چه بیشتر شهروندان از تلاشی فروگذار نخواهند کرد. اجازه دهیم به جای فساد اخلاقی ، آرامش و آسایش در قسمت های مختلف جامعه  جاری باشد. خشم خود را نسبت به آگاه شدن جامعه کنترل کنیم و به جای آن به این مسئله اندیشه داشته باشیم که ممکن است فرزند ما نیز با این مخاطرات مواجه شود . به او یاد دهیم که در معارضه با خطرات چگونه  رفتار کند.

به دنبال جامعه فاضله نیستیم ولی می توانیم فضل الهی را در جامعه رواج دهیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

یکشنبه, 12 خرداد 1397 23:46 خوانده شده: 1380 دفعه

در همین زمینه بخوانید: