چاپ کردن این صفحه

همیشه دو چیز را برای امیدواری و روشنگری به دانش آموزانم نوید می دادم ؛

تقدیم به همکاران نسوانم که گاه می پرسند زنان فرهنگی چرا این قدر می ترسند ؟

مینو امامی/ همکار صدای معلم

 آسیب شناسی ترس زنان ایران و بانوان زن  دُختر از ریشه " دوغ " است که در میان مردمان آریایی به معنی " شیر" بوده و ریشه واژه ی دختر " دوغ دَر" بوده به معنی " شیر دوش "
زیرا در جامعه کهن ایران باستان کار اصلی او شیر دوشیدن بود . به daughter در انگلیسی توجه کنید این واژه نیز همان دختر است .
gh در انگلیس کهن تلفظی مانند تلفظ آلمانی آن داشته و " خ " گفته می شده است. در اوستا این واژه به صورت دوغْــذَر doogh thar
در پهلوی "دوخت ، دوغ "که در اثر فرسایش کلمه به دختر تبدیل شده است. *

در برهه ای از تاریخ بشر ، زن سالاری حاکمیت داشت که به دو دلیل عینیت یافته بود :

تلخ تر آن که این سرود از سوی کسانی برمی آید که خود خاطی اند و فراموش می کنند که آنان نیز خواهر و مادر و دختر و همسر دارند، حکم این افراد ناقض عملکرد خودشان است   مردان متوجه نقش خود در به وجود آوردن فرزند نبودند و چون از دامن زنان (هر چند با پوششی از گیاهان به عنوان دامن) دانه ها بر زمین افتاده و رشد و تکثیر می یافت زنان را عامل رویش گیاهان می دانستند ، لذا مردان تصور می کردندکه زنان از قدرت خارق العاده ای برخوردارند و مقدس و قابل احترام هستند. اما بعدها با فهم دروغ بودن هر دو فرضیه ، قدرت اداره ایل و قبیله و.... به دستان مردان افتاد. جامعه شناسان اعتقاد دارند علت ناتوانی جسمی زنان یا ظرافت فعلی آنان یک پدیده تاریخی است و دلیل آن را واگذاری نقش ها و فعالیت هایی به زنان عنوان می کنند که نیاز زیادی به توانمندی جسمی نداشت ، چون بچه داری و انجام امورات منزل .... و چنین شد که تاروپود حقیقت زندگی زنان رقم خورد.

بر زنان در جهان تلخی ها و حقارت ها و اجحاف های زیادی رقم خورده شده است که نتیجه عملی آنها واقعیتی به نام ترس و نیاز به توان و حمایت مردان در پیشگیری از هر گونه تجاوز و تعدی به حریم امنیت آنان بوده است. لذا شانه و وجود مردان به دژ استوار امنیت برای زنان تبدیل گردید.

بعد از انقلاب صنعتی که در قرن 18 صورت گرفت کلی فعالیت های اجتماعی - سیاسی و کِش و قوس عملکردی در واگذاری آزادی و حقوق به زنان صورت گرفت ، تاریخِ " فمینیسم " یا تاریخِ "جنبش‌های برابری‌ خواهیِ زنان" در آمریکا و کشورهای اروپایی گویای محرومیت آنان از هر گونه حق و حقوق زندگی چون آزادی بیان و عقیده بود. با پرداختن به تفصیل این مهم ، از اصل موضوع به حاشیه خواهم رفت اما بیشتر تلاشم بر ترسیم چهره زنان ایران امروز است.

اگر به تاریخ کهن ایران زمین نگریسته شود زنان در طول آن بیشتر محکوم به مظلومیت جنسی و ارزشی بوده اند. دوران تحصیلات متوسطه را به خاطر دارم که برخی از هم کلاسی هایم دوست داشتند مثل پسران لباس بپوشند یا برخی ها مثل لُوطی ها راه می رفتند و حتی برخی مثل آنان سخن می گفتند. یعنی آنان از تفاوت و تمایز موجود بین دو جنس در خانواده و جامعه ، به ایجاد همشکلی با آنان پناه آورده بودند. تا روزی که خود شدم دبیر و این بار در نقش مقابل با آنان اما باز همجنس آنان ، و باز همان گفته ها و حسرت ها را شاهد بودم ، چیزی عوض نشده بود که بدتر هم گردیده بود.

حسرت های دختران و زنان جامعه ما با شمارش تمام نمی شود:

چرا پسران می توانند در خیابان راحت بخندند یا با صدای بلند سخن بگویند یا در گوشه ای بایستند و تخمه بشکنند اما ما نه.
چرا پدر و مادرمان مابین من و برادرم این همه تفاوت قائلند.
چرا پسران می توانند سوار موتور و دوچرخه بشوند اما ما نه.
چرا پسران می توانند رئیس جمهور شوند اما ما نه.
چرا پسران می توانند خلبان بشوند اما ما نه.
و.....

آسیب شناسی ترس زنان ایران و بانوان زن

داستان حسرت ها گاه بسیار ساده و سطحی و گاه بسیار تأثیر گذار و عمیق بوده است. همیشه دو چیز را برای امیدواری و روشنگری به دانش آموزانم نوید می دادم :
1- تحولات اجتماعی نیاز به زمان دارد و همانند میوه ای است که باید برای چیده شدن ، رشد کامل داشته باشد تا تبدیل به یک محصول خوشمزه و آبدار شود ، منتظر بمانید. البته دروغ نمی گفتم و ایمان داشتم که چنین است منتهی زمانبری آن طاقت فرسا بود.

2- شما نمی توانید افکار و عقاید والدین یا بزرگترهای خود را عوض کنید ، پسرزایی در روزگار گذشته امتیاز برتری بود چون آنان تأمین کننده نیروی کار بودند و تعداد فرزندان ذکور در یک خانواده هر چه بیشتر بود قدرت اقتصادی و حتی قبیله ای نیز بیشتر بود ، عامل دیگر قطعیت یافتن جایگزینی حکومت ها از سوی فرزندان پسر بود. لذا توجه بیشتر به فرزند پسر از لحظه تولد تا مرگ ریشه فرهنگی – تاریخی دارد. منتهی کشورهای پیشرفته از این مراحل قرنهاست که گذشته اند اما ما به دلایل ماند فرهنگی یا تحجر فرهنگی و یا گسست فرهنگی ، نتوانسته ایم چنین رسوبات تفکری را از اذهان افراد بزداییم.

شما مادران نسل بعدی این کشور می توانید با ارائه تربیت برابر و بدون تبعیض جنسی ، این روند ناصواب را به صلاح آورید. اگر چنین تمایزاتی شما را می آزارد اجازه ندهید تا دختر شما زیر فشار این بار محکومیت گذشتگان ، کین جنس برتر را با خود داشته باشد و این
بند نامیمون را با تربیت صحیح ، قیچی کنید. سرآغاز اصلاح فرهنگ و نگرش و بینش متوازن از تربیت شما مادران آینده ممکن می گردد، لذا دلیل زمانبری تصحیح ساختار فرهنگی همین نکته است. جامعه ما در این خصوص نیازمند تزریق باور تازه و نویی است.

آری ، تحقق هر دو مهم ، به گذشت زمان نیازمند است و چون جامعه ما در حوزه فرهنگی ، حرکتی بسیار بطئی و ناموزونی دارد لذا آهنگ رشد در طی این زمان در سایه محرومیت چندین نسل ، خاموش خواهد ماند.

بُعد مذهبی حکومت در جامعه ما ، انحراف معیار پنداشت ها و نگرش ها را تحت الشعاع قرار می دهد. تا می خواهی سخن از فراهم سازی برخی امکانات برای دختران و زنان بگویی ، فوری با برچسب انحراف و گناه و خطا و لرزش و جهنم و.........مواجه می شوی که از طرح حق و حقوق خود نیز پشیمان می گردی تا چه رسد تلاش برای بدست آوردن آن.

در واقع این مسیر پنهانی متحجر نگه داشتن زنان ماست. تا جایی که خود زنان دچار احساس دائمی گناه در چنین جوامعی گردیده و حتی از اندیشه آرزومندی آن نیز منصرف می گردند. احساسی که ما با آن دختران تازه به بلوغ رسیده خود را تا مرز خودکشی می کشانیم. برخی از آنان در برابر واقعیت های بلوغ جنسی خود با چنین احساس تحمیلی ، حقیقت رشد را عامل درونی و طبیعی ندانسته بلکه آن را توجیه گناهان خود می شناسند، خصوصا اگر از قبل در این مورد به او آگاهی لازم داده نشود.

هر چند برخی از دختران امروز ، با از دست دادن اخلاقیات یا تعهد انسانی ، قدری پسر گونه شدن را تجربه کرده اند اما متأسفانه به عنوان کالایی برای پاسخگویی به تمنیّات پسران . آنان تصور می کنند همانندسازی فرهنگی صورت گرفته است غافل از آن که آنان نجابت و وقار خود را در این نبرد گرو گذاشته اند. مانند شب دیر به منزل رفتن ، یا بدون هدف در کوچه و پس کوچه پرسه زدن ، یا سیگار و قلیان کشیدن و.....

متأسفانه این داستان از دوران بلوغ آغاز گردیده و امروز او به عنوان یک زن برچسب خوردۀ کوچه و محله من شماست. دایره ای از غفلت نظام خانواده و نظام آموزشی که آنان را به سوی ناکجاآباد هدایت نموده است. جایگاهی که آرزوی دختران دیروز همکلاسی من و امروز دانش آموزان من نبوده است.

ما با محروم نگه داشتن دختران از کانون مهر و محبت درهر دو نهاد اصلی جامعه ، یعنی خانواده و مدرسه ، آنان را با برداشت غلط خود تنها گذاشته و به حال خود رها کرده ایم و به عنوان مادران فردای جامعه ، آسیب جدی بر تربیت فرزندان دختر وارد آورده ایم.
از دیگر نمودهای نمایش تلخ "من هستم " دختران جامعه ما ، پدیده پنهان ماندۀ زیر پست مدارس برخی استانهاست که به تیغ زنی مچ دست و بازوان یا خون بازی دختران برای خودنمائی و اثبات وجود ، معروف است ، مؤدب ترین و درس خوان ترین دختری که پا در چنین مدرسه ای می گذارد در قبال غنای خواست آنان تسلیم می گردد و او نیز تیغ زنی را به عنوان نمود تجددگرایی نوین باور می کند.


جامعه ما در حوزه فرهنگی ، حرکتی بسیار بطئی و ناموزونی دارد لذا آهنگ رشد در طی این زمان در سایه محرومیت چندین نسل ، خاموش خواهد ماند  اگر مسیر طبیعی مقبولیت دو جنس نر و ماده در بین انسانها زنجیر استعمار و استثمار خود را نرهد چنین رفتارهای غیر منطقی نیز بازتاب عملی آن خواهد بود.
دختران این جامعه فقط می خواهند زندگی کنند ، نفس بکشند، شادی کنند، محبت کرده و متقابلا آن را دریافت کنند و ما وقتی کانال های درست دریافت آن را با تربیت تبعیض آمیز در خانواده و با محرومیت جنسی در جامعه مسدود می سازیم ، در واقع ما دنیای انسانی آنان را تخریب می کنیم. او با فقر محبت از سوی خانواده برای دریافت آن بر اساس نیاز ذاتی ، گاه به بیراهه ها می رود ماجرای دختران فراری را فراموش نکرده ایم و تصور نمی کنم این بیراهه امروز پایان یافته باشد چون داستان تلخکامی ها هنوز ادامه دارد.

هر از چند گاهی نیز دختران و زنان را با واژۀ "ناموس و غیرت " محبوس می نمایند و تلخ تر آن که این سرود از سوی کسانی برمی آید که خود خاطی اند و فراموش می کنند که آنان نیز خواهر و مادر و دختر و همسر دارند، حکم این افراد ناقض عملکرد خودشان است. زنان جامعه ما از این مسیر ضربه های بسیاری خورده اند. شلاق ها و حبس های زیادی را بر تن خریده اند اما در اثبات بی گناهی خود ناکام مانده اند.
محبوس کردن زنان در منزل یا کشیدن تمامی پرده ها یا اجازه بیرون رفتن ندادن حتی به منزل مادر و...... همه نتیجۀ این غیرت کور یا بددلی است. دختران و زنان قبل از هر چیز یک موجود انسانی هستند و مرزی بین انسان نر یا ماده وجود ندارد. در تفسیر معنی واژه انسان عامل جنسیت دخیل نیست. اگر ارزش ها و هنجارهای جامعه به نفع دیدگاه برخی مخدوش می شود ، نمی توان حق زندگی کردن را از زنان دریغ داشت. آرزوهای کوچک دختران شهر من و شما اگر انسانی نگریسته شود مُخل نظم و امنیت جامعه نیست.

در زمان انتخابات ریاست جمهوری احمدی نژاد ، وعده حضور زنان در استادیوم های ورزشی خصوصا فوتبال داده شد، دختران هیجان زده بودند و متأسفانه به عنوان معلم آب سردی بر این اشتیاق آنان پاشیدم و گفتم : این فقط یک ساز و کار انتخاباتی است برای جذب آرای زنان، با توجه به دیدگاه مذهبی حاکم ، عملا شدنی نیست ، و نشد اما چرا؟ چرا نباید بسترهای فرهنگی ما بر حول چنین هیجانات طبیعی بچرخد؟ ممانعت ما از چنین حرکت هایی ، انجماد فکری جامعه خصوصا باور محتوم مردان نسبت به زنان را شدت می بخشد یا دوچرخه سواری حسرت کودکانه آنان است هر چند بالغند.

آسیب شناسی ترس زنان ایران و بانوان زن

تبعیض جنسی یا تمایز جنسی محصول قابل تحمل قرن حاضر نیست. در این قرن انسانها به انسان بودن و انسان ماندن خود می اندیشند.
فرقه ها و گروه های انحرافی در تمامی جوامع وجود دارد و تا درصدی از کل جمعیت ، به قول امیل دورکیم ، وجود آنها طبیعی است ، ما مشهودات اهریمن و اهورامزدا را در تمامی ادیان و جوامع با نام های متعدد داریم . خیر و شر ، خوب و بد ، زشت و زیبا، به قدمت تاریخ بشر وجود دارد ، اما وجود این واقعیت به معنای در حصار نگه داشتن شعور و تفکر و خرد و آزادی دختران و زنان جامعه ما نیست.

نگاه ما به زنان نگاه درستی نیست امروز تنها وظیفه زنان پخت و پز و بچه داری و خانه داری و همسرداری نیست ، دیروز هم نبوده است. یا فقط پاسخگویی به خواسته ها و امیال نفسانی مردان هم نیست. جبر جغرافیایی ، جبر فرهنگی ، جبر مذهبی ، جبر سیاسی ، جبر اقتصادی ، جبر نفسانیت مردان و..... فشارهایی است که همگی بر زنان جامعه ما تحمیل می گردد. کشورهای پیشرفته از این مراحل قرنهاست که گذشته اند اما ما به دلایلی مانند فرهنگی یا تحجر فرهنگی و یا گسست فرهنگی ، نتوانسته ایم چنین رسوبات تفکری را از اذهان افراد بزداییم

ترس های زنان ما از تنهایی ، از تاریکی ، از فردایی گنگ و نامشخص ، از عدم تأمین شدن ، از رها شدگی خود و فرزندان شان و....... باعث می شود تا مطیع مردان گردند ، ترس های زنان ما با شمردن پایان نمی یابد .
امروز ما زنان به شهامت زیادی برای اثبات وجود خود نیاز داریم . امروز زنان ما مجبور به ایستادن در قبال اِعمال شدت از سوی همسرانشان هستند. امروز بیشتر زنان شاغل اجازه دریافت حقوق خود از بانک را ندارند و برای هزینه کرد آن هیچ اختیاری ندارند. امروز ما زنان برای تأمین اقتصادی و بی نیازی خود در جامعه باید تحصیل کرده و با اشتغال و کسب درآمد ، استقلال خود را رقم بزنیم.

زنان طلاق گرفته شاغل ، به دلیل داشتن درآمد ، مستقل تر و مقاوم تر از خانه دارهایشان است. به دلیل همین وابستگی استعماری زنان جامعه ما به مردان با تقویت عامل مذهب ، اشتغال زنان حتی مهمتر و حیاتی تر از مردان است.

امروز جوانان به دو دلیل اصلی امر ازدواج خود را به تأخیر می اندازند یا حتی تصور آن را منتفی می سازند:
اول : وجود آزادی برای برآوردسازی نیازهای جنسی در جامعه که شرعی ترین شکل آن صیغه کردن است.
دوم : جوانان و خصوصا زنان ، ازدواج را نقطه پایان استقلال و آزادی خود می دانند.


مردان در طول تاریخ زنان را برده گونه در درون انواع نظام های سیاسی محروم نگه داشته اند. در طی این مسیر طولانی گاه زنانی بوده اند که حتی سرنوشت یک ملت را از لحاظ سیاسی یا فرهنگی و اجتماعی و حتی علمی تغییر داده اند ، اما این داستان تمامی زنان نیست.

درود و صد درود بر شیر زنان تاریخ کشورم که علیرغم همه این محدویت ها ، در عرصه های علم و سیاست و ادب و فرهنگ این کشور در بیداد استبداد یا در لوای خشم و ظلم مردان ، بی نظیر درخشیده اند و تسلیم سرنوشت محتوم خویش نگردیده اند. آنان در خلاف مسیر آب ، اما در جهت سازندگی و بالندگی گام گذاشته اند. پروین اعتصامی ها ، سیمین دانشورها ، توران میرهادی ها و...

آسیب شناسی ترس زنان ایران و بانوان زن

ما زنان باید بر ترس های خود غالب آئیم و گرنه شرایط جدیدی هر روز آبستن موقعیت هایی برای ترس بیشتر خواهد شد و این داستان سالیان درازی بر ما مستولی خواهد شد . اصل موضوع اثبات وجود هست. اثبات این حقیقت که من به عنوان یک انسان نفس می کشم و حق و حقوقی دارم ، تا کسی جرأت حق خوری یا پایمال حقوق ترا نداشته باشد. تا برده وار به عنوان دختر یا مادر خانواده یا خواهر و همکار زن ، اهانت های جنسی را متحمل نشوی . ترس های ما زنان موجب تداوم محرومیت ما از امتیازهای زندگی می گردد. تا جایی که خطا و لرزشی صورت نگیرد ما زنان مستحق آزادی و برابری هستیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

جمعه, 02 فروردين 1397 12:08 خوانده شده: 2608 دفعه

در همین زمینه بخوانید: