چاپ کردن این صفحه

علی پورسلیمان/ مدیر گروه صدای معلم

اعتراضات... نقطه جوش ، مطالبات ، پاسخ گویی و چرخه بی فرجام سکوت - شورش

برخی که شامل طیف مخالف دولت می شوند سعی می کنند دلیل این " شورش " ها و اعتراضات را فقط در مطالبات اقنصادی و معیشتی خلاصه کنند/ در مقابل طیف دیگر نیز این اعتراضات را وسیله ای برای زمین گیر کردن دولت  می داند و نهایتا تصور می کند اگر محیطی  پارک گونه فراهم شود تا شهروندان بتوانند در آن تجمع کنند و داد بزنند خیلی از مشکلات ، ناهنجاری ها و اعتراضات حل خواهند شد/ حتی اگر نقد نادرست و یا غیراصولی هم باشد باید با آن برخورد منطقی و ملایم شود/ بی محلی کردن و نادیده گرفتن انتقادات در نهایت نتیجه ای جز رادیکال کردن فضا و ایجاد فضای خشونت و پرخاشگری را نخواهد داشت و البته این موضوعی خطرناک است و نباید اجازه داد تا با بی اعتنایی مسئولان ، جامعه به " نقطه جوش " برسد ...این وضعیت به نفع هیچ کس نخواهد بود/ به عنوان مدیر این رسانه و فردی که نزدیک به دو دهه است فعالیت رسانه ای دارم ؛ شهادت می دهم که اساسا و اکثرا مدیرانی که در آموزش و پرورش مشغول به کار هستند نیازی به پاسخ گویی در خود نمی بینند و یا  احساس نمی کنند/زمانی که معلمی انتقادی را در رسانه ها بیان می کند انتظار پاسخ دارد . وقتی پاسخی نمی یابد و پاسخ گویی فرهنگ سازمانی غالب در آموزش و پرورش و جامعه نیست به تدریج و در طول زمان به صورت " عقده و کینه " نسبت به سیستم  ذخیره و متراکم می شود/ « رسانه های مستقل » به عنوان یک میزان الحراره عمل می کنند/ مسئولان و به ویژه بخش های روابط عمومی و افکار سنجی جامعه و از همه مهم تر بخش های نظارتی مانند حراست ها ، بازرسی ها و... باید دائما متوجه این موضوعات و تغییرات دما  و " پیش لرزه ها " در یک سیستم باشند/ معلوم نیست روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در این میان چه وظیفه ای دارد/ معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در یک نشست تخصصی و یک نشست رسانه ای به جای پاسخ دادن به پرسش ها ، سوال کننده را " بی سواد " و " ناآگاه " خطاب می کند/ کلاس های تعدادی از " آموزش دهندگان سوادآموزی منتقد " توسط سازمان متبوع منحل می شود/ اللهیار ترکمن در گردهمايي مشترك معاونين و مديران كل درست سمت راست وزیر آموزش و پرورش می نشیند/ " ما کاری نمی توانیم انجام دهیم ؛ خودتان پی گیری کنید "/ بدون تردید باید پذیرفت که بین " پاسخ گویی " و " مسئولیت پذیری " با " نقطه جوش " افکار عمومی نسبت معکوس وجود دارد/ متاسفانه " پوپولیسم رسانه ای " و " روزمرگی " هم در اغلب رسانه ها به ویژه " رسانه ملی " حاکم است/ در نشست های رسانه ای که شرکت داشته ام کم تر خبرنگاری را می بینم که سوالات مهم ، راهبردی و چالشی مطرح کند/ « رسانه » رکن مهم دموکراسی و رسیدن به یک " جامعه متعادل " است/ صدا و سیما که  هر ساله در ردیف " زیان ده ترین " شرکت ها طبقه بندی می شود در مورد عملکردش به افکار عمومی پاسخ گو نیست/ زمانی که رسانه ملی" صدای مردم " نباشد و فقط بخواهد آموزه های مورد نظر خویش را به صورت یک طرفه و تحمیلی خود را به جامعه  تزریق کند نتیجه ای جز تسریع در رساندن جامعه به " نقطه جوش " نخواهد داشت/ " فرهنگ مطالبه گری " و " پرسشگری " در جامعه  ما نهادینه نشده است/ گفت و گو در بین سطوح و لایه های مختلف اصولا معنا نشده است و بازی ها برد – برد نیست ؛ گویا قرار است یک طرف همیشه " بازنده " و طرف دیگر " برنده " باشد/ در حالی که در فلسفه تعلیم و تربیت مدرن مهم ترین هدف " تفکر انتقادی " و روش آن " تفکر منطقی " تعریف و تبیین می شود در نظام آموزشی مهم ترین هدف " نمره "  و روش " رقابت " معرفی می شود/ این افراد که جامعه را تشکیل می دهند بدون مطالعه تاریخ که نتیجه طبیعی فقدان مطالعه و روزمرگی است ، بدون شناخت دقیق و ارزیابی واقعیات جامعه ایرانی حتی مطالعه تاریخ سایر جوامع و فرهنگ روابطی که بر آنان حاکم است محکوم به در جا زدن در چرخه بی فرجام " شورش – سکوت " خواهند بود...

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

در مورد اعتراضات اخیر  تحلیل های فراوانی ارائه شد و هر فرد و یا جریانی از منظر خود به تحلیل و چرایی آن پرداخته است.

جناح های سیاسی هم مطابق معمول انگشت اتهام را به سوی هم نشانه رفته اند .

برخی که شامل طیف مخالف دولت می شوند سعی می کنند دلیل این " شورش " ها و اعتراضات را فقط در مطالبات اقنصادی و معیشتی خلاصه کنند .

در مقابل طیف دیگر نیز این اعتراضات را وسیله ای برای زمین گیر کردن دولت  می داند و نهایتا تصور می کند اگر محیطی  پارک گونه فراهم شود تا شهروندان بتوانند در آن تجمع کنند و داد بزنند خیلی از مشکلات ، ناهنجاری ها و اعتراضات حل خواهند شد .

قصد تحلیل این مساله را از بعد " سیاسی "  ، " اقتصادی " و... را ندارم چون حوزه کاری من و صدای معلم در این بخش ها تعریف و تبیین نشده است اما  بعضا در راستای " تربیت " سیاسی که متاسفانه در نظام آموزشی  ایدئولوژیک ما درست تعریف نشده است و یا مفهوم وارونه ای پیدا کرده است به آن خواهم پرداخت .

در 23 شهریور 1396 نوشتم : ( این جا )

" علی رغم آن که مواد 19 ، 20 ، 21 ، 22 ، 23 و 24 از بخش  ث " منشور حقوق شهروندی " که با عنوان  " حق اداره شایسته و حسن تدبیر " در « منشور حقوق شهروندی » آمده است بهترین معرف و راهنما برای عملکرد مدیران حداقل در حوزه آموزش و پرورش است اما گویا این منشور نیز بیشتر جنبه نمایشی و یا فرمایشی پیدا کرده است .

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

دستگاه و یا  قوه ای که نمی تواند مدیران زیرمجموعه اش را وادار به تمکین در مورد اجرای مواد " منشور حقوق شهروندی " نماید چگونه از سایر قوه ها انتظار دارد که به مفاد آن عمل نمایند ؟

مسئولان باید بدانند زمانی که نقد و یا مساله ای مطرح می شود باید به آن پاسخ داده شود .

 اللهیار ترکمن در گردهمايي مشترك معاونين و مديران كل درست سمت راست وزیر آموزش و پرورش می نشیند ! حتی اگر نقد نادرست و یا غیراصولی هم باشد باید با آن برخورد منطقی و ملایم شود .

بی محلی کردن و نادیده گرفتن انتقادات در نهایت نتیجه ای جز رادیکال کردن فضا و ایجاد فضای خشونت و پرخاشگری را نخواهد داشت و البته این موضوعی خطرناک است و نباید اجازه داد تا با بی اعتنایی مسئولان ، جامعه به " نقطه جوش " برسد ...

این وضعیت به نفع هیچ کس نخواهد بود !"

در 25 آبان ماه در یادداشتی دیگر همین عبارات را دوباره تکرار کردم . ( این جا )

چرا و چه زمانی  یک " جامعه " به " نقطه جوش " می رسد ؟

زمانی که بدنه و مردم احساس کنند " دیده نمی شوند " ، به مطالبات و " صدای " آنان توجهی نمی شود ، مسئولان حاضر به پاسخ گویی شفاف  و پذیرش مسئولیت در برابر اختیارات خود نیستند .

در همان یادداشت چنین نوشتم :

" واقعیت آن است که در آموزش و پرورش فرهنگ پاسخ گویی وجود ندارد .

بنده به عنوان مدیر این رسانه و فردی که نزدیک به دو دهه است فعالیت رسانه ای دارم ؛ شهادت می دهم که اساسا و اکثرا مدیرانی که در آموزش و پرورش مشغول به کار هستند نیازی به پاسخ گویی در خود نمی بینند و یا  احساس نمی کنند .... "

البته نظام آموزشی یک زیرسیستم به شمار می آید و به نظر نمی رسد بخش های دیگر اجتماع وضعیت بهتری نسبت به این بخش داشته باشند .

زمانی که معلمی انتقادی را در رسانه ها بیان می کند انتظار پاسخ دارد .

وقتی پاسخی نمی یابد و پاسخ گویی فرهنگ سازمانی غالب در آموزش و پرورش و جامعه نیست به تدریج و در طول زمان به صورت " عقده و کینه " نسبت به سیستم  ذخیره و متراکم می شود .

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

متاسفانه برداشت بسیاری از مسئولان آن است که تصور می کنند این مسائل فراموش می شوند و به قول معروف :

" آن قدر می گویند ، خسته می شوند ، بعد رها می کنند و همه چیز فراموش می شود ! "

در حالی که چیزی پاک نمی شود .

« رسانه های مستقل » به عنوان یک میزان الحراره عمل می کنند .

مسئولان و به ویژه بخش های روابط عمومی و افکار سنجی جامعه و از همه مهم تر بخش های نظارتی مانند حراست ها ، بازرسی ها و... باید دائما متوجه این موضوعات و تغییرات دما  و " پیش لرزه ها " در یک سیستم باشند .

در این جا به چند موردی که البته قبلا هم  اشاره شده است می پردازم :

* معلمان شهرستان « بناب » نامه ای اعتراضی در مورد عملکرد مدیریت آموزش و پرورش این مطنقه برای صدای معلم می نویسند .

*معلمان « آذربایجان شرقی » نامه ای را در انتقاد از عملکرد مدیر کل آن برای صدای معلم می نویسند .

این مدیران محترم به جای پاسخ گویی ، معلمان منتقد را مورد پیگرد قضایی قرار می د هند .

در نیمه مهر ماه جریان را برای رئیس  مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش به صورت تلفنی توضیح می دهم .

اما تغییری در روند کار حاصل نمی شود .

حتی مسئولان وزارت آموزش و پرورش زحمت پاسخ گویی را هم به خود نمی دهند .

معلوم نیست روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در این میان چه وظیفه ای دارد ؟

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

*در انتخابات مجلس دانش آموزی تقلب می شود . یک رسانه مستقل متوجه این مساله از طریق خود دانش آموزان می شود . به جای حل مساله و توجه به افکار عمومی مدیر یک رسانه مستقل معلمی را به بدترین وجه از مجلس بیرون می اندازند .

آب از آب تکان نمی خورد و معاون پرورشی و فرهنگی ماه ها به کار خود ادامه می دهد سرانجام کنار می رود ...بین " پاسخ گویی " و " مسئولیت پذیری " با " نقطه جوش " افکار عمومی نسبت معکوس وجود دارد

هیچ اقدامی هم برای اعتماد سازی در مورد دانش آموزان انجام نمی شود .

کسی هم تاکنون پاسخ گوی مساله نبوده است .

*گزارشی از وضعیت عملکرد معاونت تربیت بدنی و تندرستی منتشر می شود . ( این جا )

به عنوان مثال ؛ « حمیدی » قدرت نظارت بر این که چرا ورزش صبحگاهی در مدارس انجام می شود را ندارد ....

*معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در یک نشست تخصصی و یک نشست رسانه ای به جای پاسخ دادن به پرسش ها ، سوال کننده را " بی سواد " و " ناآگاه " خطاب می کند .

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

اللهیار ترکمن تاکنون هیچ پاسخی در مورد وضعیت مدارک خویش که در صدای معلم ارائه شده است نداده است . ( این جا )

*گزارشی از وضعیت آموزش متوسطه و مافیای کنکور در صدای معلم منتشر می شود . ( این جا )

هیچ پاسخی ارائه نمی شود .

*کلاس های تعدادی از " آموزش دهندگان سوادآموزی منتقد " توسط سازمان متبوع منحل می شود .

رئیس سازمان نهضت سوادآموزی با این توجیه که  انحلال کلاس ها دلایل دیگری داشته است از قبول واقعیت مصرانه خودداری می کند .

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

این سازمان حتی حاضر نیست حرف های شفاهی خود نسبت به این آموزش دهندگان را مستند و مکتوب  کند .

نکته تاسف آور این که تعدادی از این آموزش دهندگان از روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش درخواست مساعدت و یاری می کنند و پاسخ رئیس این مرکز آن است :

" ما کاری نمی توانیم انجام دهیم ؛ خودتان پی گیری کنید "

از این گونه موارد بسیار فراوان است اما عکس العمل مسئولان و مدیران جز " سکوت " چه بوده است ؟

آقای اللهیار ترکمن در گردهمايي مشترك معاونين و مديران كل درست سمت راست وزیر آموزش و پرورش می نشیند !

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

حال اگر این موارد بی شمار در یک نمودار رسم شوند انتهای بردار به کجا خواهد رسید ؟

صدا و سیما که  هر ساله در ردیف " زیان ده ترین " شرکت ها طبقه بندی می شود در مورد عملکردش به افکار عمومی پاسخ گو نیست  آیا نتیجه این وضعیت همان سرخوردگی و سپس " نقطه جوش " و یا " نهایتا " انفجار " نخواهد بود ؟

بدون تردید وضعیتی به مراتب بدتر از این در سایر نهادها و دستگاه ها وجود دارند .

قرار است در این جا چه رخ دهد ؟

بدون تردید باید پذیرفت که بین " پاسخ گویی " و " مسئولیت پذیری " با " نقطه جوش " افکار عمومی نسبت معکوس وجود دارد .

متاسفانه در تجمعات و اعتراضات اخیر که با خشونت فیزیکی همراه شده است تعدادی از هم وطنان کشته شده اند .

بارها در صدای معلم مساله " خشونت " را مورد واکاوی و تحلیل قرار داده ایم .

گفته ایم که محیط مدارس باید عاری از خشونت و انواع آن باشند .

گفته ایم که مدارس پادگان نیستند و مدرسه باید محیطی مناسب و آماده برای آموزش گفت و گو و تفکر نقادی باشد .

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

در مورد این موضوع هم مصادیق فراوانی وجود دارند .

آتش زدن عروسک در یک مدرسه ابتدایی دخترانه ، پخش نارنجک های نمادین در بین دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی ، مسلح کردن دانش آموزان به باتوم در یک دبیرستان ماندگار ، ذبح حیوانات در مدارس ابتدایی و...

آیا قرار است برون داد این نظام آموزشی با این اوصاف چه باشد ؟

تمام اقداماتی که در دستگاه مهم تعلیم و تربیت انجام می شود در درازمدت خود را نشان می دهند....

" کسی که باد می کارد ، طوفان درو خواهد کرد "

این ها را می گوییم اما مسئولان این وزارتخانه کار خاصی انجام نمی دهند و بیشتر نظاره گرند .

اقدام خاصی هم برای " خشونت زدایی " در مدارس و نظام آموزشی انجام نمی دهند .

متاسفانه " پوپولیسم رسانه ای " و " روزمرگی " هم در اغلب رسانه ها به ویژه " رسانه ملی " حاکم است .

در نشست های رسانه ای که شرکت داشته ام کم تر خبرنگاری را می بینم که سوالات مهم ، راهبردی و چالشی مطرح کند .

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

برخی سکوت می کنند ، برخی نمی آیند ، برخی هم سوالات آبکی و دم دستی طرح می کنند فقط برای آن که نام " رسانه " برده شود .

متاسفانه " رسانه " هم  شده است ابزاری برای کارورزی ، گرفتن و ارتقاء پست اداری ، تریبون جناح های قدرت و...

و این در حالی است که « رسانه » رکن مهم دموکراسی و رسیدن به یک " جامعه متعادل " است .

رسانه باید به دنبال پاسخ گو کردن همه مسئولان و طراحی یک " اتاق شیشه ای " برای بررسی عملکرد و نیز بازخواست کردن آنان باشد .

صدا و سیما که  هر ساله در ردیف " زیان ده ترین " شرکت ها طبقه بندی می شود در مورد عملکردش به افکار عمومی پاسخ گو نیست .

معلوم نیست این دستگاه حجیم و سنگین با بودجه های هنگفت به چه کاری مشغول است ؟

برخی اوقات گزارش هایی که در این رسانه منتشر می شوند واقعا در جهت ارتقای آگاهی جامعه نیستند و احساس می شود نبود این رسانه برخی مواقع بر بودنش رجحان و مزیت دارد !

زمانی که رسانه ملی" صدای مردم " نباشد و فقط بخواهد آموزه های مورد نظر خویش را به صورت یک طرفه و تحمیلی خود را به جامعه  تزریق کند نتیجه ای جز تسریع در رساندن جامعه به " نقطه جوش " نخواهد داشت .

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

کاری که رسانه ملی و برخی رسانه های هم سو انجام می دهند بیشتر نقش یک " کاتالیزور " رابرای افزایش خشونت و اعتماد سوزی در جامعه دارد .

« تشکل های فرهنگیان » هم بود و نبودشان خیلی فرقی  ندارد .

گویی هویت این تشکل ها فقط در موعد " انتخابات " تعریف شده است و کاری با سایر بخش های آموزش و پرورش و مطالبات معلمان ندارند .

آقای بطحایی هم به آن ها نمره 18 می دهد !

وقتی « رسانه » و « تشکل » به وظایف و کارکرد خود به صورت درست ، سالم ، منطقی و آینده نگرانه عمل نکنند قرار است در بدنه و در جامعه معجزه ای رخ دهد ؟

آیا این ها به همان " نقطه جوش " و " انفجار " نخواهد رسید ؟در حالی که در فلسفه تعلیم و تربیت مدرن مهم ترین هدف " تفکر انتقادی " و روش آن " تفکر منطقی " تعریف و تبیین می شود در نظام آموزشی مهم ترین هدف " نمره "  و روش " رقابت " معرفی می شود

مقصر فقط  این ها نیستند !

بیان این مطالب به معنای فرافکنی وظایف و اختیارات نیست .

نمی شود همه تقصیرات را به گردن مدیر مدرسه ، مدیر منطقه ، مدیر کل ، وزیر و... انداخت .

هر کسی به انداره " سهم " و " مسئولیت " خویش در این چرخه غلط و بی فرجام نقش دارد .

متاسفانه " فرهنگ مطالبه گری " و " پرسشگری " در جامعه  ما نهادینه نشده است .

اکثریت جامعه ما با " تفکر انتقادی " بیگانه است . کوچک و بزرگ هم ندارد . معمولا کسی از انتقاد خوشش نمی آید و سریع موضع و گارد گرفته  وشروع به " توجیه " و " فرافکنی " می کند .

معمولا کسی حاضر به " گوش کردن " نیست و فقط می خواهد یک طرفه صحبت کند .

گفت و گو در بین سطوح و لایه های مختلف اصولا معنا نشده است و بازی ها برد – برد نیست ؛ گویا قرار است یک طرف همیشه " بازنده " و طرف دیگر " برنده " باشد .

رفتارهای « کودک محور » و « خودمحور » رفتارهای غالب ما را تشکیل می هند .

اعتراضات مردمی و تحلیل ریشه های فرهنگی آن و چرخه نافرجام سکوت و شورش

در حالی که در فلسفه تعلیم و تربیت مدرن مهم ترین هدف " تفکر انتقادی " و روش آن " تفکر منطقی " تعریف و تبیین می شود در نظام آموزشی مهم ترین هدف " نمره "  و روش " رقابت " معرفی می شود .

دانش آموز و شهروندی که « سواد رسانه ای " را آموزش ندیده باشد ، مطابق با تفکر انتقادی تربیت نشده باشد و وظایف شهروندی خود را نداند و قانون را به عنوان فصل الخطاب نداند و آن را در رفتارهای خود نهادینه نکرده باشد ؛ مشخص است که سرنوشتی نامعلوم برای این جامعه متصور خواهد بود و پس از 4 دهه هنوز آروزی رسیدن به دوران " کودکی " را در رویاهای خود خواهند پروراند ...

این افراد که جامعه را تشکیل می دهند بدون مطالعه تاریخ که نتیجه طبیعی فقدان مطالعه و روزمرگی است ، بدون شناخت دقیق و ارزیابی واقعیات جامعه ایرانی حتی مطالعه تاریخ سایر جوامع و فرهنگ روابطی که بر آنان حاکم است محکوم به در جا زدن در چرخه بی فرجام " شورش – سکوت " خواهند بود .

بر این باورم که ریشه مشکلات و بحران کشور در " فرهنگ " است .

در واقع ، مشکلات و گره های فرهنگی علت العلل سایر حوزه ها به شمار می رود .

این مقوله باید متولی خاص داشته باشد و آن هم باید آموزش و پرورش باشد چیزی که متاسفانه در حال حاضر وجود ندارد و نهادهای متعددی وجود دارند که نام " فرهنگ " و " آموزش " را یدک می کشند ، بودجه های هنگفتی طلب می کنند اما بازده و برون داد خاصی ندارند و به کسی هم " پاسخ گو " نیستند .

ساختار وقتی " ناکارآمد " باشد نتیجه طبیعی و منطقی آن نارضایتی بدنه و جامعه خواهد بود .

و این داستان ادامه دارد ...

چهارشنبه, 12 دی 1396 21:34 خوانده شده: 1359 دفعه

در همین زمینه بخوانید: