چاپ کردن این صفحه

مینو امامی/ بازنشسته - آذربایجان شرقی

7 دیماه سالروز تشکیل نهضت سوادآموزی : چرا پس از 4 دهه بیسوادی ریشه کن نشد ؟ چرا کسی به مشکلات آموزشیاران توجهی ندارد ؟

سال 1286 تشکیل کلاسهای اَکابر در شیراز به همّت مشروطه خواهان سرآغاز فعالیت سوادآموزی است/ در آن زمان تصور بر این بود که در امتداد انقلاب سیاسی کشور ، بیسوادی هم ریشه کن خواهد شد و همانند کشور کوبا با حرکت خود جوش فانوس به دستان درانقلاب سال 1956 ، ما نیز جهل و تاریکی و بی خردی را با طرح ضربتی ، خاک خواهیم ساخت. اما دریغ که این نهاد انقلابی بعدها با افزایش روزافزون بیسوادی آن هم در بین جمعیت 10 - 15 ساله کشور ، تبدیل به سازمانی رسمی گردید و در دل آموزش و پرورش به فعالیت خود ادامه داد/ آموزشیاران کسانی هستند که ناخواسته در ساختاری معیوب انجام وظیفه می کنند. تصوری که حتی در بین برخی از معلمان مرسوم شده است این که آموزشیاران افرادی بیسواد هستند و تدریس آنان را برای فرزندان خود تابو می انگارند/ آنان بر مغزهای رسوب کرده دیروز که انباشتی از چرک و پلیدی جهل و نادانی را با خود دارند ، آموزش می دهند/ آنان باید تمامی انرژی و توانایی مهارت های گفتاری و رفتاری خود را برای جلب رضایت فرد بیسواد جهت شرکت در کلاس درس به کار برند و اگر بیسواد زن یا دختر خانواده است باید صد چندان بکوشد تا مرد خانواده را راضی کند،چون این تلاش فقط در برابر او نیست ، این مبارزه ای است با تمامی عصبیت های حاکم در طول تاریخ ایران بر علیه زنان ، عصبیتی که هنوز هم ادامه دارد و این رسوب و ماند فرهنگی به این سادگی قابل انعطاف و اصلاح نیست/ آنان برای حوادث احتمالی یا رویدادهای ناگوار از حق بیمه محروند و سنوات بازنشستگی آنان اگر جایی جذب نشوند محاسبه نمی شود/ چرا بیسوادی جمعیت 10- 15 ساله یا زیر 20 سال در کشور ما رو به تزاید است/ پیشنهاد منطقی آن است که نهضت سوادآموزی تمامی وابستگی خود را از نظام آموزش رسمی کشور جدا نماید و به عنوان یک سازمان رسمی برای خود تمهیدات بودجه ای و رفاهی و استخدامی مناسب ساختار خود را داشته باشد/ اکثریت آموزشیاران به امید جذب در آموزش و پرورش به عنوان یک کانال ورودی وارد سازمان نهضت سوادآموزی شده اند/ آموزشیاران نیز به عنوان یک هم وطن و شهروند حق زندگی و اشتغال و کسب درآمد دارند. رسالت آنان اگر از تعهد معلمان آموزش و پرورش زیاد نیست ،کم هم نیست/ یکی از وظایف اصلی شما تأمین امنیت شغلی شاغلین است لذا از تقابل غیر منطقی معلمین و آموزشیاران در مجلس یا هر جای دیگر بپرهیزید...

چالش ها و مشکلات سازمان نهضت سوادآموزی  برای رهایی همه عوامل و عناصر درگیر ؛ ارتباط بین سازمان نهضت سوادآموزی با وزارت آموزش و پرورش بهتر است قطع گردد.


در کشور ما آموزش بزرگسالان به قدمت تاریخ آموزش و پرورش است . سال 1286 تشکیل کلاسهای اَکابر در شیراز به همّت مشروطه خواهان سرآغاز فعالیت سوادآموزی است.
د ر 7 دیماه سال 1358 از طرف مقام رهبری تأسیس این نهاد بنا به ضرورت شرایط جامعه برای باسواد کردن بیسوادها بوجود آمد. در آن زمان تصور بر این بود که در امتداد انقلاب سیاسی کشور ، بیسوادی هم ریشه کن خواهد شد و همانند کشور کوبا با حرکت خود جوش فانوس به دستان درانقلاب سال 1956 ، ما نیز جهل و تاریکی و بی خردی را با طرح ضربتی ، خاک خواهیم ساخت. اما دریغ که این نهاد انقلابی بعدها با افزایش روزافزون بیسوادی آن هم در بین جمعیت 10 - 15 ساله کشور ، تبدیل به سازمانی رسمی گردید و در دل آموزش و پرورش به فعالیت خود ادامه داد.

نباید انکار کرد که رسالت نهضت سواد آموزی امروز همانند روزهای نخست نیست و کارکرد آن در تعقیب ناتوانی نظام آموزش و پرورش برای تحت پوشش قرار دادن کودکان لازم التعلیم در مسیر آموزش ، تغییر یافته است. چون که نوسوادان کلاس های نهضت سواد آموزی را تا سال های 65 - 70 ، جمعیت بیسواد بالای 30 سال تشکیل می داد و امروز جمعیت 10 - 15 ساله جذب این کلاسها می شوند.

چالش ها و مشکلات سازمان نهضت سوادآموزی

نبود بانک اطلاعاتی مناسب و کامل از افراد بی سواد و کم سواد در کشور، بی تمایلی در میان بی سوادان به آموزش، شناسایی نشدن گروه های آموزش ناپذیر مانند معلولان ذهنی و جسمی، کند ذهن ها و ... در گروه های سنی مختلف، پایین بودن انگیزه در میان آموزشیاران و غفلت سازمان نهضت سوادآموزی در این مورد، ورود کودکان بازمانده از تحصیل به چرخۀ بی سوادان و تعصبات قومی و ممانعت از تحصیل دختران در برخی شهرها و روستاها از چالش های موجود سوادآموزی است.

چالش ها و مشکلات سازمان نهضت سوادآموزی

آموزشیاران کسانی هستند که ناخواسته در ساختاری معیوب انجام وظیفه می کنند. تصوری که حتی در بین برخی از معلمان مرسوم شده است این که آموزشیاران افرادی بیسواد هستند و تدریس آنان را برای فرزندان خود تابو می انگارند. در حالی که برخی از آنان نیز افرادی هستند که تحصیلات عالی دارند.اگر امروز فرد دیپلم از نظر ما بیسواد تلقی می گردد این مهم نشانگر بی کفایتی آموزش رسمی در مدارس کشور است. دانشگاه بهترین مسیر برای خردمندی و دانایی هست اما تنها مسیر نیست. یا اگر امروز سن آموزشیاران بالا رفته است به دلیل انتظار ناموفق برای دخول به وزارت آموزش و پرورش است . این انتظار زائیده جذب چند ساله آنان در آموزش و پرورش برای جبران کسری معلم در آموزش و پرورش بوده است.

چالش ها و مشکلات سازمان نهضت سوادآموزی

آنان در به در دنبال چهره کریه و سیاه بیسوادی می گردند. مسیری که روزها و هفته ها طول می کشد و هر دَم آموزشیار را یک قدم به نومیدی نزدیک تر می سازد.

آنان بر مغزهای رسوب کرده دیروز که انباشتی از چرک و پلیدی جهل و نادانی را با خود دارند ، آموزش می دهند.

آنان نیز همانند همه جوانان واقع در سنین 20 - 25 سالگی پروای بیکاری رنج شان می داد و مسیرشان خواسته یا ناخواسته به این راه کشانده شده است. اگر او نباشد یکی دیگر ، چه فرقی می کند کس و کار من یا شما. وقتی دولت فعالیت چنین سازمانی را ضروری یافته است ، طبیعی است که عده ای در مسیر آن قرار بگیرند. بالاخره هر کسی در این جامعه حق فعالیت و کسب درآمد دارد، این هم یک راه.

چالش ها و مشکلات سازمان نهضت سوادآموزی

آنان باید تمامی انرژی و توانایی مهارت های گفتاری و رفتاری خود را برای جلب رضایت فرد بیسواد جهت شرکت در کلاس درس به کار برند و اگر بیسواد زن یا دختر خانواده است باید صد چندان بکوشد تا مرد خانواده را راضی کند،چون این تلاش فقط در برابر او نیست ، این مبارزه ای است با تمامی عصبیت های حاکم در طول تاریخ ایران بر علیه زنان ، عصبیتی که هنوز هم ادامه دارد و این رسوب و ماند فرهنگی به این سادگی قابل انعطاف و اصلاح نیست.

آنان باید استرس و فشار روحی حضور و دوام آموزش کلاس خود را هر شش ماه با نوسوادان جدیدی رقم بزنند. او فقط الفبای زندگی آموزش نمی دهد،او مقاومت و پایمردی در برابر ظلم فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی را نیز ترسیم می سازد.

چالش ها و مشکلات سازمان نهضت سوادآموزی

آنان باید برای حداقل حقوق ناپایدار و غیرمسلسل خود در مراکز شهری یا دورافتاده ترین روستاهای کشور، با پای پیاده شدت گرما و سرما را متحمل شوند.

آنان برای حوادث احتمالی یا رویدادهای ناگوار از حق بیمه محروند و سنوات بازنشستگی آنان اگر جایی جذب نشوند محاسبه نمی شود.

آنان هستند اما نیستند. آنان همانند نظریه مُثل افلاطونی هستند که می گوید اعتقادات و عقاید افراد فقط سایه هایی است که با حرکات افراد موجود در غار به دلیل روشن بودن آتش بر دیواره های غار می افتد. آنان حقیقت وجودی انسان را نمی بینند و نمی خواهند غیر مشاهدات خود آنچه را که در جهان بیرون از غار است باور کنند. نظام آموزشی ما فقط سایه های حضور آموزشیاران نهضت سوادآموزی را برای نمایش ریشه کنی بیسوادی نیاز دارد و گر نه در جهان خارج از این سازمان حقایق وجودی آنان را کسی باور ندارد.

یکی ازمعایب آشکار و متفاوت کلاس های نهضت سوادآموزی این است که غالبا نوسوادان با زور و اجبار در کلاس های درس شرکت می کنند و برای همین نگه داشتن آنان در کلاس درس دشوار است. با وجود طرح های گوناگون ارائه شده در نهضت سواد آموزی همچون : طرح ضربتی ، طرح کارخانجات ، طرح سوادآموزی نیروهای مسلح ، طرح مدارس ، طرح مساجد، طرح آموزش مکاتبه ای ، طرح سوادآموزی در زندانها ، طرح آموزش فرد به فرد و طرح استفاده از دانشجویان، موفقیت ریشه کنی بیسوادی هنوز نصیب این سازمان نگردیده است.

چالش ها و مشکلات سازمان نهضت سوادآموزی

منتهی مراتب نکاتی ظریف و حساس در این بین نادیده گرفته می شود:

بیسوادی تا چه زمانی در کشور انقلاب کرده ما به حضور چرکین خود ادامه خواهد داد؟ آموزش و پرورش با عدم جذب جمعیت لازم التعلیم به این استمرار دامن می زند. مسئولین کشور ابتدا باید برای این وضعیت اسفبار تعیین تکلیف کنند.

چرا بیسوادی جمعیت 10- 15 ساله یا زیر 20 سال در کشور ما رو به تزاید است؟ نهضت سوادآموزی برای ریشه کنی بیسوادی جمعیت بالای 20 سال و حتی بالای 30 سال تشکیل گردیده است نه زیر بیست سال. آموزش و پرورش برای بقای نهضت سوادآموزی به منظور جارو کردن در جا ماندگان آموزش رسمی کشور ، به دوام آنان نیازمند است، برای همین گه گاهی با اجازه استخدام آنان در وزارت آموزش و پرورش برای آنان تله های ادامه فعالیتی می گذارد تا نومید نشوند و سنگر خود را حفظ کنند.

چرا تأثیر جمعیت بیسواد موجود در عدم رشد و توسعه و ایستایی اقتصاد و فرهنگ کشور دیده نمی شود؟ دولت با جذب آموزشیاران فعلی در آموزش و پرورش، نیازمند جذب آموزشیاران جدیدی خواهد بود و این یعنی تداوم و استمرار آشکار بیسوادی.

چرا طرح های ضربتی برای ریشه کنی بیسوادی در کوتاه ترین زمان تدوین و اجرا نمی گردد؟ عدم مبارزه گسترده با بیسوادی در لوای کدام سیاست مورد انتظار خفته است؟

چرا تلاش و توانایی و مهارت و عمر آموزشیاران برای پویایی و دوام اقتصاد کشور نادیده گرفته می شود؟  آموزشیاران نیز به عنوان یک هم وطن و شهروند حق زندگی و اشتغال و کسب درآمد دارند

با توجه به این که واقعیت تلخ بیسوادی در جامعه ما همچنان ادامه دارد و خواهد داشت پیشنهاد منطقی آن است که نهضت سوادآموزی تمامی وابستگی خود را از نظام آموزش رسمی کشور جدا نماید و به عنوان یک سازمان رسمی برای خود تمهیدات بودجه ای و رفاهی و استخدامی مناسب ساختار خود را داشته باشد. بدین ترتیب هم آموزشیاران از بلاتکلیفی انتظار رحمت دولت بیرون می آیند و از امکانات استخدام و افزایش حقوق و مزایا و بیمه و بازنشستگی برخوردار می گردند و سال های جوانی عمرشان در انتظار نومیدی رقم نمی خورد و هم آموزش و پرورش مجبور می گردد که به تقویت مراکز تربیت معلم خود با مدیریت همه منابع مورد نیاز بیندیشد.

چرا تأثیر جمعیت بیسواد موجود در عدم رشد و توسعه و ایستایی اقتصاد و فرهنگ کشور دیده نمی شود یقین داشته باشید که اکثریت آموزشیاران به امید جذب در آموزش و پرورش به عنوان یک کانال ورودی وارد سازمان نهضت سوادآموزی شده اند. این امید باید به طور قاطع قیچی شود چون تنها وجه مشترک این دو آموزش است اما دلایل ساختاری متفاوتی از هم دارند و ترکیب این دو به جز وابستگی مرضی به یکدیگر نفعی به حال جامعه و آموزش کشور ندارد.

لذا با قاطعیت و دلسوزی اقدام به قطع این وابستگی در ساختار آموزش و پرورش کشور بنمایید و گرنه مسیر معیوب موجود سالیان درازی به عنوان منبع دردسرساز دوام خواهد داشت و طوفان اعتراض خفته در خشم آموزشیاران هر سال یا هر چند یک بار به مذاق مسئولین کشور خوش نخواهد آمد.

نهضت سوادآموزی باید برای خود هویت و ماهیت مجزایی از آموزش و پرورش داشته باشد تا هم دیوار کوتاه ناملایمات استخدام و جذب معلم نگردد و هم با داشتن امنیت شغلی آموزشیاران ، در هر اعتراضی به موقعیت ، عده ای غربال نگردند.

چالش ها و مشکلات سازمان نهضت سوادآموزی

باید قبول داشته باشیم که جریان بیسوادی در کشور ما داستان ناتمام شدنی است و برخوردهای کلامی بین معلمین با آموزشیاران در عدم پذیرش یا کوچک شمردن آنان نمایش های غیرمنطقی و ناخوشایندی را به اکران می گذارد. (که در این سایت نمونه های آن را بسیار دیده ایم و می توانید نظرات نوشته شده زیر مقالات این خصوص را مشاهده نمایید ) تا جایی که یادمان می رود آموزشیاران نیز به عنوان یک هم وطن و شهروند حق زندگی و اشتغال و کسب درآمد دارند. رسالت آنان اگر از تعهد معلمان آموزش و پرورش زیاد نیست ،کم هم نیست.

فراموش نکنیم که آموزش آنان بر رسوب لایه به لایه تفکر سنتی است که به راحتی پذیرش هر گفته ای ممکن نیست اما ما معلمین بر اذهان روشن و بایر و قابل پذیرش دانش آموزان آموزش می دهیم.

چالش ها و مشکلات سازمان نهضت سوادآموزی

مسئولین محترم ، هر تصمیم درست و منطقی و جدید به احساس مسئولیت و دلسوزی و تعهد و جسارت عمل نیاز دارد و یکی از وظایف اصلی شما تأمین امنیت شغلی شاغلین است لذا از تقابل غیر منطقی معلمین و آموزشیاران در مجلس یا هر جای دیگر بپرهیزید و برای ایجاد شرایط مساعد هر نوع فعالیت ارزنده ، استقلال سازمان نهضت سوادآموزی از وزارت آموزش و پرورش را اعلام و برای جبران کمبود معلم ، مراکز تربیت معلم را غنی سازید. کانون هر نوع تفکر درست و مسلط به دانش روز مراکز تربیت معلم است و اصلاح فرآیند آموزشی کشور از تحول نگرشی در این مراکز ممکن می گردد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 06 دی 1396 10:28 خوانده شده: 2616 دفعه

در همین زمینه بخوانید: