چاپ کردن این صفحه

محمدرضا شفیعی کدکنی : در جامعۀ برخوردار از دموکراسی، کلمات را به‌راحتی نمی‌توان شناور کرد. کلمات مانند انسان‌ها حیثیتِ خاص خود را دارند و کل،ّ جامعه است که می‌تواند در باب سرنوشتِ مفهومی کلمات تصمیم بگیرد. همان‌طور که در جامعۀ استبدادی می‌توان به حقوق افراد تجاوز کرد به حدود کلمات هم می‌توان تجاوز کرد، و همان‌طور که در جامعۀ برخوردار از آزادی و قانون به حقوق افراد نمی‌توان تجاوز کرد، به حدود کلمات هم نمی‌توان تجاوز کرد.شناور شدن نشانۀ فقدانِ اندیشه‌های فلسفی و عقلانی در زیربنای جامعه است و جامعه‌ای که در آن اندیشۀ حکیمان و فرزانگان نقشی نداشته باشد، به‌ناگزیر بازیچۀ خودکامگان و عوام‌فریبان است "

آقای حاجی میرزایی ! وزیر آموزش و پرورش ! آیا اطلاق عنوان " دکتر " برای همه و در زیرمجموعه کاری شما استمرار همان " فریب سازمان یافته " نیست ؟!

صدای معلم گزارش می کند ؛

گروه گزارش/

استفاده از واژه دکتر برای همه و فریب سازمان یافته در آموزش و پرورش

بارها و به کرات در نشست های رسانه ای مشاهده شده است که مسئولان وزارت آموزش و پرورش و حتی وزیر آموزش و پرورش زمانی که از پیشوند " دکتر " برای مورد خطاب قرار دادن آن ها استفاده می شود نه تنها واکنشی نشان می دهند بلکه حاضران با سکوت و حتی " لبخند رضایت " آنان مواجه می شوند .

حتی در دومین نشست رسانه ای وزیر آموزش و پرورش با خبرنگاران که روز شنبه 9 آذر 1398 برگزار گردید زمانی که یکی از خبرنگاران از واژه " دکتر " برای وزیر آموزش و پرورش استفاده کرد ؛ واکنش « محسن حاجی میرزایی » در برابر این مساله " سکوت " بود . ( این جا )

ممکن است این موضوعی پیش افتاده و یا غیرمهم برای بسیاری از مسئولان و حتی جامعه باشد.

استفاده از واژه دکتر برای همه و فریب سازمان یافته در آموزش و پرورش

ممکن است عنوان شود که این چیزها خیلی مهم نیستند و نباید خود را مشغول این حواشی و موضوعات دست چندم کنیم !

اما در وهله نخست باید به این موضوع مهم و راهبردی توجه داشت که هیچ فرد ، مقام و به ویژه " رسانه ها " حق عادی سازی  " انحرافات " و " فساد سیستماتیک " نهادینه شده را ندارد و نباید از کنار آن به راحتی گذشت .

صورت جلسه ای به دست صدای معلم رسیده است که برای تمام اعضای حاضر از واژه " دکتر " استفاده شده است . در حالی که واقعا چنین نیست .

در این مورد کافی است به یادداشت محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان " «شناور» شدن واژ‌ه‌های زبان و رابطهٔ آن با دموکراسی و استبداد " توجه کنیم .

شفیعی کدکنی می نویسد :

" اگر به محیط زندگی مردم جامعه و رسانه‌های کشور انگلستان دقت کنید مُحال است کسی را که «دکتر» نیست در خطاب -خواه کتباً و خواه شفاهاً- «دکتر» بخوانند یا کسی را که «مهندس» نیست مهندس بنامند.

غرض یادآوری این نکته است که در جامعۀ برخوردار از دموکراسی، کلمات را به‌راحتی نمی‌توان شناور کرد. کلمات مانند انسان‌ها حیثیتِ خاص خود را دارند و کل،ّ جامعه است که می‌تواند در باب سرنوشتِ مفهومی کلمات تصمیم بگیرد.

بنابراین اگر کسی «کشیش» است شما در چنان جامعه‌ای نمی‌توانید به‌راحتی او را «اسقُفِ اعظم» یا بالاتر خطاب کنید. هم او ناراحت می‌شود و هم جامعه شما را از بابتِ تجاوُز به حدود کلمات مورد شماتت قرار خواهد داد. بر همین قیاس کلماتی از نوع «استاد» و «دانشمند» و «فیلسوف» و امثال آن.

امّا در جامعۀ استبدادی مسائل برعکس جریان دارد.

شما جای هر کلمه را با همسایه‌های آن و با مدارجِ بالای آن به‌راحتی می‌توانید عوض کنید. نه مخاطب شما از این بابت احساس شرمساری خواهد کرد و نه جامعه شما را مورد انتقاد قرار خواهد داد که این کسی را که تو مثلاً فلان عنوان را به او داده‌ای، او دارای چنین مقامی نیست.

استفاده از واژه دکتر برای همه و فریب سازمان یافته در آموزش و پرورش

تجاوز در حریمِ کلمات در جامعۀ استبدادی چنان راحت انجام می‌شود که خیلی به‌آسانی می‌توان کلمۀ «پاپ» را -که مفهومی منحصر به فرد و هیچ‌گاه در تاریخ دو تا نبوده است- اندک‌اندک بر هر دربان و کشیشی، اطلاق کرد و این تجاوز به حدود کلمات را تا آن‌جا گسترش داد که در هر روستایی چندین پاپ در عرض هم وجود داشته باشند... .

همان‌طور که در جامعۀ استبدادی می‌توان به حقوق افراد تجاوز کرد به حدود کلمات هم می‌توان تجاوز کرد، و همان‌طور که در جامعۀ برخوردار از آزادی و قانون به حقوق افراد نمی‌توان تجاوز کرد، به حدود کلمات هم نمی‌توان تجاوز کرد.

از این روی زبان قلمروی است که از مطالعۀ در آن می‌توان به حدود رعایت حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی موجود در آن جامعه پی بُرد.

اکنون به یاد ندارم که در کجا خوانده‌ام ولی یقین دارم گفتار یکی از حکیمان بزرگ چین است که گفته است: «روزی اگر زمامِ اصلاح جامعه را به من بسپارند، نخست زبانِ ایشان را اصلاح می‌کنم.»

 گویا مقصود او نشان دادن همین رابطۀ استبداد اجتماعی و شناور شدن زبان است... هرقدر جوامع برخوردار از اندیشۀ دموکراسی باشند زبانشان از شناوری‌های تند بر کنار است و هرقدر استبدادی باشند به همان میزان زبان‌هاشان شناور است.

هرکس با شعر فارسی کوچک‌ترین آشنایی داشته باشد و مدایحِ رودکی را با مدایح فرّخی و مدایح فرّخی را با مدایح انوری سنجیده باشد، شناور شدن کلمات را از حوزۀ قاموسی آن‌ها در مسیر این سه دورۀ تاریخی آشکارا مشاهده خواهد کرد: در شعر رودکی تجاوز به حدودِ کلمات بسیار اندک است، زیرا جامعۀ سامانی جامعه‌ای است تا حدِّ زیادی برخوردار از قانون و آزادی... .

در تاریخ اجتماعی ایران، عصر سامانی و به ویژه در قلمروِ فرمانروایی سامانیان کمتر نشانه‌ای از زورگویی‌های اجتماعی دورۀ غزنوی وجود دارد و با همۀ استبداد غزنویان استبداد مذهبی سلاجقه بسی بی‌رحمانه‌تر از استبداد غزنویان است... . می‌توان با آمار نشان داد که شناوریِ کلمات در فاصلۀ عصر سامانی تا سلجوقی به اوج خود می‌رسد.

شناور بودن زبان هیچ ربطی به زایندگی زبان ندارد، شک نیست که زبان انگلیسی در عصر حاضر -به دلیل هزار عامل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی- زاینده‌ترین زبان جهان است، ولی ممکن است به اعتبار عارضۀ «شناور بودن» با زبان فلان کشور عقب‌ماندۀ نیمه‌مُرده در زنجیر استبداد در اعماق قارۀ سیاه قابل مقایسه نباشد؛ یعنی زبان آن کشور از زبان انگلیسی شناورتر باشد. شناور شدن زبان اصلاً شاید یکی از دلایل نازایی زبان باشد. زیرا زایایی از خواص رشد اجتماعی و فرهنگی است و شناور شدن از لوازم عقب‌گرد و فروماندگی.

وقتی زبانی حرفی برای گفتن ندارد، با شناور کردنِ کلمات خود، خودش را گول می‌زند که من حرف تازه‌ای دارم می‌زنم در صورتی که هیچ حرف تازه‌ای ندارد.

شناور شدن نشانۀ فقدانِ اندیشه‌های فلسفی و عقلانی در زیربنای جامعه است و جامعه‌ای که در آن اندیشۀ حکیمان و فرزانگان نقشی نداشته باشد، به‌ناگزیر بازیچۀ خودکامگان و عوام‌فریبان است. "

استفاده از واژه دکتر برای همه و فریب سازمان یافته در آموزش و پرورش

جالب است که آقای حاجی میرزایی در همان نشست رسانه ای در پاسخ به انتقاد یکی از خبرنگاران در مورد " کلیشه ای بودن و تکراری بودن " پاسخ های وزیر آموزش و پرورش این گونه جواب می دهد :

" یکی از چیزهایی که در این مدت مسئولیت کشف کردم که ما به یک نوع فریب سازمان یافته عادت کرده ایم ! هیچ فرد ، مقام و به ویژه " رسانه ها " حق عادی سازی  " انحرافات " و " فساد سیستماتیک " نهادینه شده را ندارد و نباید از کنار آن به راحتی گذشت .

 ما چیزی به شما بگوییم ، شما هم یک چیزی به ما بگویید و بعد هم برویم !

من هم می خواهم قدری عمیق تر نگاه کنم و اعتقاد این است که باید مقداری جدی تر و عمیق تر مسائل جدی که پیرامون ما وجود دارند را فکر کنیم و برایش راه حل پیدا کنیم . "

حال پرسش این است که آیا این گونه اقدامات ترویج  و ادامه همان " فریب سازمان یافته " نیست ؟

آیا قرار است همچون زمان وزارت « سیدمحمد بطحایی » تنها به ابلاغ یک " بخشنامه " و یا " نامه اداری "  اکتفا شود اما " فرهنگ سازمانی غلط " و " تملق پرور" همچنان استمرار یابد ؟

پایان گزارش/


استفاده از واژه دکتر برای همه و فریب سازمان یافته در آموزش و پرورش

شنبه, 25 بهمن 1398 12:04 خوانده شده: 888 دفعه

در همین زمینه بخوانید: