همین امسال بنده با 5000 درخواست انتقال مواجه هستم که این ها قصد انتقال به شهر تهران را دارند ...
ما با اکثر این درخواست ها موافقت نمی کنیم اما حقیقت این است که 5000 نیروی ناراضی در مدارس ما درس می دهند .
این واقعیتی است که بنده وقتی از منظر " کیفیت " به آموزش و پرورش نگاه می کنم باید بپذیریم که 5000 نفر نمی خواهند این جا باشند اما باید باشند !
اگر چه این سیاست های نوع ورود نیرو به آموزش و پرورش و سیاست هایی که از قبل باعث شده است ما امروز این گرفتاری ها را داشته باشیم اما من مدیر باید این این چیزها را حل کنم .
این چیزهایی است که دیده نمی شوند و آن چه بنده خدمت دوستان و روسای محترم عرض کردم این است که ظرفیت های پیرامون خودشان را بشناسند .
من خدمت آقای سرپرست هم عرض کردم ( هفته قبل این جا بودند ) . ما به این نتیجه رسیده ایم که روی پای خودمان بایستیم .
خیلی امیدی نداریم که در کوتاه مدت اتفاق خیلی مثبتی رخ دهد و بتوانیم در کوتاه مدت خیلی از مسائل مان را حل کنیم .
قبل از آن که وارد جلسه شوم آقای استاندار تماس گرفت و این نشان می دهد که دغدغه ها به جایی مثل استانداری خوب منتقل شده است .
گفت یک سری اختیارات از سازمان مدیریت گرفتیم که مسائل مربوط به ساخت وساز را از این طریق حل کنیم .
می خواهم بگویم این دغدغه به مسئولین تا جایی که ممکن است منتقل می شود اما یک بخشی توسط شما دوستان و ایجاد توجهی که می کنید برای آموزش و پرورش برکت خواهد داشت و امیدوارم که این اتفاق بیفتد .
کار رسانه و خبرنگار همین است . مثل آینه عمل می کند . اگر مثل آینه عمل کند این واقعیت هایی است که من عرض می کنم اگر چه در برخی قمست ها و برخی حوزه ها ممکن است مسئولان به گونه ای عمل کنند و یا منطق صحیحی برای انجام کارشان نداشته باشند .
اگر چه در کارشان از شما می ترسند ، خیلی دلشان نمی خواهد با شما مواجه شوند و یا مساله ای در زندگی تان وجود دارد ؛ معلوم نیست بچه اش کجا درس می خواند ، زندگی اش چگونه تامین است ، زن و بچه اش کجا هستند ... مدیر کل شهرستان های تهران اصلا خبر دارد که مردم در این استان چگونه زندگی می کنند ؟
بنده شاید تنها مدیر کلی هستم که در آموزش و پرورش شهرستان های تهران هستم و ساکن شهر تهران نیستم .
نه به جهت فداکاری ... ما بچه های روستا نمی توانیم در شهرزندگی کنیم و حتی خانواده هم حاضر نیست این اتفاق بیفتد .
اگر شما مثل آینه عمل کنید و بنده هم شفاف عمل کنم و با منطق صحیح عمل کنم قاعدتا نه بنده نگران هستم و اگر شما هم احساس کنید که چیزی برای انعکاس هست مایل هستید که این اتفاق بیفتد و شما هم کمک بکنید .
آن چه لازم است در انتها عرض کنم این است که من از شما کمک می خواهم .
خدمت آقای معبودی هم در اولین روزهای کاری شان عرض کردم که شما روابط عمومی مدیر کل نیستید ، روابط عمومی سازمان هستید .
خیلی علاقه ندارم که حرف و چهره من دیده شود ؛ تیم من دیده شود .
دغدغه ی من دیده شود ، آن نگاه مدیریتی من دیده شود .
برای من مهم است این عمر کوتاه مدیریتی که سابقه ذهنی من نشان داده است خیلی زیاد نیست بعد از تمام شدن آن " حس خوبی " داشته باشم از تکرار خاطرات و تصمیمات درستی که در این حوزه گرفتم .
اگر کمک می کنید ، یا علی ؛ اگر هم کمک نمی کنید باز هم هر سال دور هم جمع می شویم اگر بنده بودم .
و من از شما کمک می خواهم .
با آن حس شهودی خودتان اگر فکر می کنید صادقانه می خواهم کاری انجام دهم کمک کنید .
این که ما در حوزه روابط عمومی متخصص نداریم این است که در حوزه های تخصصی نیرو تربیت نمی کنیم .
ما معلم تربیت می کنیم که سرکلاس باشد .
بنده حکمم ، " دبیر شاغل در جایگاه مدیر کلی " است .
یعنی من برای مدیر کلی تربیت نشدم !
یکی از چیزهایی که لازم است در آموزش و پرورش به آن اشاره شود شاید اگر آزمون و خطایی می شود به جهت این است که ما مدیر تربیت نمی کنیم !
ما دبیر و معلم تربیت می کنیم و آن معلم در جایگاه های مختلف بر اساس تجربیات و استعدادش برداشت هایی دارد و در آن حوزه ای که باید کار انجام دهد عمل می کند .
ضمن آن که آقای معبودی رئیس اداره ارشاد بودند و نسبت به کار رسانه و حوزه تخصصی شما بیگانه نیستند اما بی نیاز از کمک شما نیستیم .
من به شدت به کار آموزش اعتقاد دارم .
در یک ماه گذشته ، 3000 مدیر مدرسه دولتی مان و تمام اعضای شور ای معاونین و روسای مناطق مان را نسبت به آن مسائلی که فکر می کردیم نیازمند آموزش هستند کار آموزش را شروع کردیم و پنج شنبه گذشته آقای فانی یکی از مدرسین در شهر ری بودند که بخشی از این آموزش را زحمت کشیدند .
ما یک میلیون و پانصد و هفتاد هزار دانش آموز داریم . یک میلیون و پانصد و هفتاد هزار انسان . یک میلیون و پانصد و هفتاد هزار خانواده ای که در این شرایط و با آن وضعیت مهاجرپذیری و انسان های شایسته ای که از تمام نقاط کشور به امید یک " زندگی بهتر " در این جا ساکن شده اند .
بنده شایسته نوکری آن ها هستم و آن را مایه افتخار می دانم و لذت می برم و خیلی نمی خواهم آن را به خدا و پیغمبر ربط دهم .
به عنوان یک " انسان " لذت می برم که اقدامی انجام دادم که بهره اش را این بچه ها برده اند .
اگر وقت کردید به کلاس هایی سر بزنید که نزدیک تهران و براساس شاخص های محرومیت از محروم ترین استان های کشور محروم تر هستند .
ببنید با چه وضعیتی و با چه مشکلاتی و با چه آسیب های اجتماعی که دیده نمی شود و برخی از آن ها را شاید نمی شود به آن در رسانه پرداخت و مشاهده کنید که ما در چه فضایی کار کرده ایم و تربیت را انجام داده ایم.
به عنوان یک ایرانی و کسی که اگر می بینید کسی در این مملکت می خواهد قدمی بردارد و حس می کنید " راست می گوید " و دل تان خواست کمک کنید این جا یکی از آن جاها باشد .
و کاری کنید که این اتفاق ان شاءالله بیفتد .
مطالبی را روی نوشته آماده کرده بودم اما این جا احساس کردم که باید با " دلم " صحبت کنم .
« محمد صیدلو » در پاسخ به پرسش مدیر صدای معلم که پرسید که آیا در 6 سال گذشته اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران علیه رسانه ای شکایت کرده است ؛ ایشان پاسخ داد :
هیچ شکایتی نشده است . من مسئول بازرسی استان از سال 1392 بودم و چنین مساله ای رخ نداده است .
در پایان مدیر کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران با حضور در جایگاه ها خبرنگاران تک تک با اهدای لوح از آنان تقدیر به عمل آورد .
پایان گزارش/
