چاپ کردن این صفحه

و تا زمانی که فرهنگ مطالبه گری و پرسش گری چه در آموزش و پرورش و چه در بیرون از آن شکل نگیرد و برای آن « مفهوم سازی ( Conceptualization) » نشود وضعیت در بهترین و ایده آل ترین فرض در همین حالت کنونی و روزمره باقی خواهد ماند

چه کسی در کلاس های 40 و 50 نفره مبصری می کند ؟ چه کسی کلاس های بی خاصیت آموزش مجازی را اداره می کند ؟

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم

نقد عملکرد و کارکرد معلمان در حوزه کلاس های پر تراکم و غیر استاندارد و اداره آموزش های مجازی بی خاصیت و ناکارآمد توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

دوره ی وزارت « مرتضی حاجی » وزیر پیشین آموزش و پرورش بود .

از اقدامات مهم او که با کار شکنی های جریان موسوم به « اصول گرا » به گل نشست و شکست خورد ؛ همانا ادغام معاونت پرورشی در معاونت آموزشی بود .

این حرکتی بود که حامل و واجد یک تئوری مشخص بود و آن این که « تربیت (Education ) » از « آموزش » جدا نیست و البته در جهان توسعه یافته امروز کاملا قابل دفاع که البته آن ممالک سال هاست از این مفاهیم عبور کرده اند اما ما هنوز اندر خم همان یک کوچه ایم .

نقد عملکرد و کارکرد معلمان در حوزه کلاس های پر تراکم و غیر استاندارد و اداره آموزش های مجازی بی خاصیت و ناکارآمد توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

آن زمان و در تایید این اقدام وزیر آموزش و پرورش یادداشتی در « روزنامه نوروز » نوشتم و از نگاه « یک معلم » به ابعاد و جنبه های مختلف آن پرداختم .

مربی تربیتی مدرسه ما آن مطلب را دیده بود . همین که مرا دید به من پرخاش کرد که این چرندیات و اراجیف دیگر چیست که می نویسید و....

ایشان حجم کاری مرا در نوشتن به « بیکاری » نسبت می داد .

من به او پیشنهاد کردم که « نقدی » بر این مطلب بنگارد و قول دادم که خودم در همان روزنامه منتشر می کنم هر چند این وضعیت از همان حد « حرف » بالاتر نرفت و موضوع ظاهرا خاتمه یافت .

خمیرمایه و سخن اصلی آن مربی تربیتی که بعدها به این جایگاه به « معاونت پرورشی » ارتقا یافت بدون آن که در مورد وضعیت آن آسیب شناسی شده و یا کارکردها ( Function) و یا رویکردهای ( Approach ) جدید و به روز برای آن تعریف و تبیین شود این بود که :

نقد عملکرد و کارکرد معلمان در حوزه کلاس های پر تراکم و غیر استاندارد و اداره آموزش های مجازی بی خاصیت و ناکارآمد توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

« وضعیت نیم بند موجود معلول همین حضور مربیان پرورشی در مدرسه هست و اگر مربیان تربیتی نبودند معلوم نبود که وضعیت چه می شد و نظام آموزشی به کجا می رسید و... »

نقد عملکرد و کارکرد معلمان در حوزه کلاس های پر تراکم و غیر استاندارد و اداره آموزش های مجازی بی خاصیت و ناکارآمد توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم جالب است که این ادعا می تواند توسط هر فردی و در هر سطحی تکرار شود که اگر ما نبودیم معلوم نبود که چه اتفاقات و یا وقایعی رخ می داد ...

این پارادایم غالب در جامعه ایرانی فقط معلول یک چیز است و آن هم نداشتن سیستم و یا مکانیزم صحیح ، علمی و قابل آزمون در فرآیند ارزیابی .

اگر نظام ارزیابی درست تعریف می شد و مهم تر از همه مجری و عامل باسواد ، دلسوز و مجربی داشت و به سیستم بازخورد می داد ؛ دیگر آن مربی تربیتی و سایرین نمی توانستند چنین ادعاهایی را مطرح کنند چرا که کارنامه واقعی هر کسی شفاف بود و سخن به گزاف و حاشیه گفته نمی شد .

بیان این مقدمه از آن جهت بود که به وضعیت  یکی از ذی نفعان و البته اضلاع « آموزش » یعنی « معلم » پرداخته شود و مورد نقد جدی قرار گیرد .

اما پیش از  ورود به بحث اصلی بیان این واقعیت تلخ ، اجتناب ناپذیر است و آن نهادینه شدن فرهنگ « پوپولیسم » و « بیگانگی با تفکر انتقادی » در جامعه ایرانی است .

بسیاری از معلمان فکر می کنند که افرادی مانند من و نیز از آن رو که خودش معلم است و مدیر رسانه ای متصف به نام « صدای معلم » است هر چه می نویسد باید در مقام وصف و تعریف معلم و یا پژواک دردهای انباشته ی این قشر در آموزش و پرورش و بیرون از آن باشد .

از نظر آنان ؛ معلمان مظلوم و ستم دیده اند و تا می توان باید علیه مقامات و مدیران و مسئولان نوشت و حمله کرد و قلم فرسایی کرد .

نقد عملکرد و کارکرد معلمان در حوزه کلاس های پر تراکم و غیر استاندارد و اداره آموزش های مجازی بی خاصیت و ناکارآمد توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

هر چند این معلمان در مقیاس وسیع حاضر به ایفای همین « نقش ( Role ) » هم توسط « خودشان » نیستند نخست آن که فاقد دانش و احاطه لازم و کافی بر موضوعات مورد نظر و چالش هستند و دیگر آن که فرهنگ سازمانی عافیت طلب نهادینه شده در این دستگاه موجب می شود که آنان این « ماموریت » از نظر آنان مهم و راهبردی را به دیگران حواله دهند .

و این در حالی است که اساسا فلسفه تاسیس « این رسانه مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران » تعریف و توسعه « تفکر انتقادی » و « گفت و گو » بوده و می باشد .

نقد عملکرد و کارکرد معلمان در حوزه کلاس های پر تراکم و غیر استاندارد و اداره آموزش های مجازی بی خاصیت و ناکارآمد توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

و تا زمانی که فرهنگ مطالبه گری و پرسش گری چه در آموزش و پرورش و چه در بیرون از آن شکل نگیرد و برای آن « مفهوم سازی » (Conceptualization ) نشود وضعیت در بهترین و ایده آل ترین فرض در همین حالت کنونی و روزمره باقی خواهد ماند . هیچ قانونی در مورد « آموزش مجازی » وجود ندارد و زمانی که برای کاری قانونی نیست نمی شود دیگران را مجبور به انجام و یا رعایت آن کرد .

بسیار می خوانیم و می شنویم که معلمان و حتی معلمان کنش گر در حوزه « رسانه » از کلاس های متراکم و پر جمعیت گلایه دارند و این که چرا تصمیم گیرندگان و برنامه ریزان با فرستادن آنان به کلاس های 40 یا 50 نفره عملا نقش آنان را در حد « یک مبصر کلاس » تنزل داده اند ؟

احتمالا این معلمان دستور العمل های صریح وزارت آموزش و پرورش را در مورد « تراکم مجاز کلاس ها » مطالعه نکرده اند که بدانند و آگاه باشند تشکیل کلاس ها در این مقیاس خلاف « قانون » است چرا که وزارت آموزش و پرورش خودش سقف آن را 35 نفر تعریف کرده است .

اما پرسش این است که چرا به فرض اطلاع از « قانون » باز هم این معلمان ترجیح می دهند حتی بر خلاف بخشنامه های وزارتی در این گونه کلاس ها حضور یابند ؟

نقد عملکرد و کارکرد معلمان در حوزه کلاس های پر تراکم و غیر استاندارد و اداره آموزش های مجازی بی خاصیت و ناکارآمد توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

در این جا پرسش هایی مطرح می شوند :

آیا با مدیر مدرسه و سایر ارکان آن رو دربایستی دارند ؟ و یا به قول خودشان « قصدشان » همکاری و معاضدت در جهت چرخیدن چرخ های مدرسه است ؟ این پارادایم غالب در جامعه ایرانی فقط معلول یک چیز است و آن هم نداشتن سیستم و یا مکانیزم صحیح ، علمی و قابل آزمون در فرآیند ارزیابی .

و یا آن که منافعی مطرح است و تعارض منافع موجب استمرار این وضعیت می شود ؟

آیا این گروه از معلمان به این مساله فکر می کنند که پذیرش وظایف و کارکردهایی فراتر از « قانون » موجب ایجاد توقعات اضافی و حتی انتظارات غیر معقول توسط سایر ذی نفعان آموزش و پرورش و نیز جامعه از آنان می شود ؟ جامعه ای که در آن هنوز مسئولیت پذیری ( Accountability ) مفهومی گنگ و غیر شفاف است و عموما افراد سعی می کنند وظایف شهروندی را به یکدیگر پاسکاری کنند .

اگر معلمی با اراده ی خودش و با آگاهی به چنین وضعیتی تن می دهد و به نقش مبصری تمکین می کند ؛ دیگر اعتراض و گلایه و ناله برای چیست ؟

نقد عملکرد و کارکرد معلمان در حوزه کلاس های پر تراکم و غیر استاندارد و اداره آموزش های مجازی بی خاصیت و ناکارآمد توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

حدود سه سال است که به دلایلی مانند « کرونا » و اخیرا « آلودگی هوا » و ... مدارس از مدار اصلی خویش خارج شده و در حالی که در همه نظام های آموزشی جهان ، « آموزش مجازی (  Virtual Learning ) » به عنوان یک ابزار مکمل به کار گرفته می شود اما در ایران کاملا جایگزین آموزش حضوری شده و البته باز هم علی رغم همه اعتراض ها و گلایه ها و ناله ها و شکایت ها و... باز هم معلمان در صف اول و در طیف وسیعی از آن استقبال می کنند . پرسش این است که چرا به فرض اطلاع از « قانون » باز هم این معلمان ترجیح می دهند حتی بر خلاف بخشنامه های وزارتی در این گونه کلاس ها حضور یابند ؟

این در حالی است که مطابق اظهارات دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش و نیز ملاحظه قوانین و آیین نامه های موجود در این مورد ، هیچ قانونی در مورد « آموزش مجازی » وجود ندارد و زمانی که برای کاری قانونی نیست نمی شود دیگران را مجبور به انجام و یا رعایت آن کرد .

و مهم تر از همه آن که ؛

هیچ قانونی به آموزش و پرورش و مدیران آن اجازه نمی دهد که در صورت حضور « قانون » به عنوان پشتوانه اجرای کار ؛ معلمان را وادار به استفاده از لوازم و وسایل شخصی مانند موبایل ، تبلت ، لپ تاپ و... برای امر آموزش نماید . اما وقتی که معلمان با اراده و آگاهی این وضعیت را می پذیرند - در حالی که آمارهای موجود نشان از فقر یادگیری گسترده به میزان حد اقل 50 درصد از فراگیران ، افت تحصیلی شدید ، ترک تحصیل ، به مخاطره افتادن سلامت جسمی و روانی و ده ها عارضه دیگر دارد – و کلاس های بی خاصیت آموزش مجازی را راهبری می کنند ؛ پرسش این است که مخاطب « این معلمان در اکثریت »  دقیقا متوجه کیست و چه مطالبه و یا هدفی را پی گیری می کند ؟

نقد عملکرد و کارکرد معلمان در حوزه کلاس های پر تراکم و غیر استاندارد و اداره آموزش های مجازی بی خاصیت و ناکارآمد توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

شاید در این جا به همان استدلال مربی پرورشی مدرسه برسیم که وقتی ما هستیم ؛ وضعیت چنین است . اگر ما نبودیم معلوم نبود که چه می شد و چه فرجامی در انتظار ما بود .

در روزهای اخیر در حال مطالعه ی کتابی با عنوان « دیداری تازه با تاریخ » نوشته « محمد حسنین هیکل » روزنامه نگار شهیر مصری بودم .

ایشان در صفحه 181 از این کتاب چنین می نویسد که دقیقا توصیف حال ماست :

« یک ضرب المثل عربی می گوید : عاقل کسی است که نصیحت دیگران را بشنود . اما واقعیتی که در برابر ما قرار دارد ، صادق تر از هر گونه ضرب المثلی است که هیچ کس نصیحت پذیر نیست . »

یکشنبه, 09 بهمن 1401 16:53 خوانده شده: 2282 دفعه

در همین زمینه بخوانید: