چاپ کردن این صفحه

" آموزش و پرورشی که با ترس پیش برود راه به جایی نمی برد "

دل نوشته های یک دانش آموز سمیرمی

انتقاد ولی دانش آموز مدرسه متوسطه اول شهید چمران سمیرم از آموزش و پرورش و مدرسه

  به نام خدای عدالت
دوران دبستان و راهنمایی را در دنیای زیبای کودکی با خاطرات ارزشمندی پشت سرگذاشتیم. یادم هست که بعد از پایان دوران راهنمایی با ناراحتی به مادرم گفتم : ای کاش این دوران تمام نشده بود و مادرم گفت به نظر من دوران دبیرستان شیرین ترین دوران زندگی انسان است، هنوز درکش نکرده ای صبر کن بعد از پایان دبیرستان این حقیقت را خواهی فهمید.

نه تنها مادرم ، سایر اطرافیانم هم همین عقیده را داشتند.از سال دوم دبیرستان وارد مدرسه ای شدم که هیچ چیزش شبیه یک مکان آموزشی نبود. نه مدیرش فرد باشخصیت و دارای منش انسانی بود و نه معاونش و نه حتی فضا و مکان مدرسه. تنها وجود تعدای معلمان باعث دلگرمی ما بود.از دانش آموزان قبل از ما بسیار در مورد رفتارهای نامناسب مدیر و معاون مدرسه شنیده بودم، بنابراین از همان روز اول ورودم به مدرسه سعی کردم زیاد در مقابل دید آن ها قرار نگیرم چون شنیده بودم که منتظر کوچک ترین بهانه ای هستند که به ما گیر بدهند. حتی شنیده بودم که با دانش آموزانی که از مدارس دیگر به این مدرسه آمده اند بسیار بد رفتار می کنند. برخوردهای نادرست آن ها چیزی نبود که کسی درک نکند ولی ترس عجیبی بین دانش آموزان دیده می شد که مانع از اعتراض آن ها می شد.به دلیل این که در تمام دوران تحصیلم مدتی که در این مدرسه بودم از حضور در زندان برایم سخت تر بود و به جرأت می توانم بگویم بدترین سال های تحصیلم بود، تصمیم گرفتم که ناگفته هایم را بنویسم.

همیشه دوست داشتم به مدیر بگویم:
1- شما چگونه می توانید الگوی ما باشید در حالی که زود قضاوت می کنید و بدون این که از حقیقت ماجرایی خبر داشته باشید، دانش آموزی را محاکمه می کنید و وقتی خودتان محکوم می شوید و حرفی برای گفتن ندارید، می گویید به خاطر فلان شخص شما را بخشیدم. بگو به خاطر خودم بخشیدم.چه اشکالی دارد که شما هم معذرت خواهی کنید و به اشتباه خودتان اقرار کنید تا ما هم از شما بیاموزیم.
2- چرا یک مدیر باید آن قدر بد رفتار باشد و نتواند خشم خود را کنترل کند که بهترین دبیران شهر حاضر به خدمت در مدرسه اش نباشند و آن تعدادی هم که کلاس دارند از سر اجبار باشد، یعنی به خاطر فرزندان خودشان یا بستگان نزدیک شان حاضرند به این مدرسه بیایند.
3- چرا برخی از دبیران ما مجبور می شوند به خاطر رفتار ناشایست شما حتی با آن ها، شکایت شما را نزد مدیریت آموزش و پرورش ببرند (و البته که نتیجه نمی گیرند) و چرا مدیریت آموزش و پرورش ما در این زمینه ضعیف عمل می کند و به نظرات اولیا و دانش آموزان توجه نمی کند؟ در حالی که در جریان مراجعۀ بسیاری از اولیا به اداره هستیم و هستند.
4- چرا رفتار شما باید آن قدر تبعیض آمیز باشد که تمام دانش آموزان در این زمینه توافق نظر داشته باشند ولی جرأت اعتراض نداشته باشند به دلیل تهدیدات جنابعالی از کم کردن نمرۀ انضباط گرفته تا نمرات سایر دروس.آموزش و پرورشی که با ترس پیش برود راه به جایی نمی برد.
5- چرا به پوشش ما ایراد می گیرید. موهایتان بیرون است. فرم مدرسه نپوشیده اید. لباست کوتاه است و ... اما خودتان رعایت نمی کنید. بارها دیده ایم که وقتی مسئولین اداره هم در مدرسه حاضر می شوند خودتان پوشش مناسب ندارید. آیا کسی شما را ارزیابی نمی کند؟ یا ارزیابی کنندگان شما هم این گونه اند؟

یادتان باشد الگوی ما در مدرسه شما هستید.
6- مدیریت فقط جیغ و فریاد کشیدن، تحقیر کردن، دستور دادن، محکوم کردن، پشت میز نشستن، حقوق زیاد گرفتن، اعلام تمام شدن زنگ تفریح به معلمان و دانش آموزان نیست. شما فکر کنید از وقتی مدیر شده اید با قبل از آن چقدر رفتار و کردارتان فرق کرده است. اگر بهتر شده است که شخصیت انسانی تان رشد کرده است وگرنه سیر نزولی داشته اید.

چرا مشاوران باید به دانش آموزان تان توصیه کنند که مقابل شما و معاون تان زیاد آفتابی نشوند تا برخورد ناشایست با آن ها نشود؟ یعنی یک مدیر تا این حد باید ترسناک باشد؟ شما چه قدر با نهج البلاغه و زندگی پیشوایان دینی آشنایی دارید؟ حتی اگر در حد همان تحصیلات دوران دبیرستان تان هم اطلاعات داشته باشید، باید بر رفتارتان تأثیرگذار باشد.
7- چرا باید دانش آموزان سال چهارم مدرسه ات خدا را شکر بگویند که از شر شما راحت می شوند و اولیای آن ها نجات از مدرسه ی شما را بهترین فرصت زندگی فرزندشان بدانند و حتی از قبولی در کنکور هم ارزشمندتر باشد..
8- چرا به برخی از دبیران دروس عمومی که در طول سال هم فعالیت چندانی در کلاس ندارند و مدام وقت کشی می کنند، اجازه می دهید ساعات کلاسی شان را به طور مکرر ( از بعد از تعطیلات نوروز به طور کامل به جز یک جلسه) در مدرسه حاضر نشوند و کلاس های خود را به دیگران واگذار کنند در حالیکه دیگران هم دست کمی از او ندارند ؟

و از همه دردناک تر این که درس عمومی یادشده نیاز به تمرین و تکرار در کلاس دارد و دبیران دیگر حتی در کلاس هایشان وقت کم می آورند.

آیا حقوق چنین معلمانی از نظر شرعی حلال است؟ مگر شما نباید در این زمینه نظارت داشته باشید؟
9- دوست دارم بدانم آیا دوست دارید با فرزندان خودتان این گونه رفتار شود؟

هرچند که عده ای وقتی نوبت به فرزندان خودشان می رسد یک باره رنگ عوض می کنند مثل دبیرانی که بد تدریس کردن شان زبانزد خاص و عام بوده ولی وقتی به فرزندان خودشان رسیدند یک باره فعال شدند. اگر ما تمام دانش آموزان را فرزندان خودمان بدانیم با وجدانی آسوده زندگی و کار خواهیم کرد.
10- مدیر عزیز چرا به خاطر مشکلات شخصی که با برخی دبیران بسیار خوب شهرستان دارید، ما را از داشتن چنین دبیرانی و استفاده از آن ها محروم می کنید و حاضرید دبیرانی را که هیچ مدرسه ای کارشان را قبول ندارد دور خودتان جمع کنید و شخصیت خودتان را زیر سئوال ببرید.

می دانید در پیشگاه خداوند باید پاسخگو باشید؟
از مدیریت آموزش و پرورش شهرستان سمیرم تقاضا دارم که گاهی هم به درخواست های اولیا و دانش آموزان توجه داشته باشد. مدیر،معاون، دبیر و هرکسی که بیشترین انتقادات را متوجه خود می کند ، لازم است که بهتر و دقیق تر مورد ارزیابی قرار بگیرد.البته ارزیابی عملکرد ادارات هم باید روابط را کنار گذاشته و قانونی و عادلانه ایفای وظیفه کنند .
باوجود این که مدیریت آموزش و پرورش شهرستان از هیچ کوششی برای پیشرفت شهرستان فروگذار نمی کند ولی نظارت بر نیروی انسانی و زیرمجموعه اش بسیار ضعیف است و هممۀ ما می دانیم که این بخش از هر نهادی مهمترین بخش است و می تواند باعث سقوط یا صعود یک سازمان شود.

یکی از ایراداتی که بر وزیر آموزش و پرورش گرفته شده بود، انتصاب مدیران ناشایست بود که ما آشکارا در شهرستان خودمان به ویژه در مدارس متوسطه دوم شاهد هستیم. هرچند که از سراسر کشور نیز چنین مشکلاتی را پیوسته بیان کرده اند ولی گویا قرار است حل نشدنی باقی بماند.
بازرسان و مسئولینی که از ادرات کل استان ها یا کشور برای بازدید شهرستان ها و ... می روند باید سرزده وارد شوند نه این که یک هفته یا دو هفته قبل اطلاع بدهند، در این صورت روشن است که همه چیز ظاهرا خوب پیش می رود.
ما مدت سه سال در این مدرسه تحصیل کردیم ولی برای ما سی سال گذشت.

امیدواریم مسئولین اصلی آموزش و پرورش به داد کسانی برسند که در مدرسه ای که ما تحصیل کردیم تحصیل می کنند.باوجود این که طرح جداسازی دانش اموزان ضعیف از قوی طرح نادرستی بوده است ولی در این شهرستان و شاید در مناطق دیگر اجرا شده است که آسیب های جبران ناپذیری برای برخی از دانش اموزان داشته است.

ای کاش مسئولین، کارشناسان، مدیران و تمام دست اندرکاران تعلیم و تربیت ابتدا با مسایل روان شناسی آشنا می شدند تا بفهمند که هر طرحی قابلیت اجرایی شدن ندارد، درست نیست، ممکن است تصمیم آنی باشد و ...

لازم نیست برای این که امتیاز کسب کنیم هر طرح نادرستی را اجرا کنیم و آن وقت در جلسات مان اعلام کنیم که ما در اجرای این طرح موفق بوده ایم، غافل از این که اطرافیان ما را موردتمسخر خود قرار می دهند و پوزخند نمکینی می زنند...


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد ولی دانش آموز مدرسه متوسطه اول شهید چمران سمیرم از آموزش و پرورش و مدرسه

سه شنبه, 08 تیر 1394 21:43 خوانده شده: 22722 دفعه

در همین زمینه بخوانید: