گروه گزارش/
پس از بحران کرونا و آغاز تعطیلی مدارس در ایران که 25 ماه به درازا انجامید و از این حیث می توان نظام آموزشی ایران را در این زمینه و تعطیلات طولانی منحصر به فرد دانست ؛ کم نبودند کنش گران و نیز افراد به اصطلاح « روشنفکر آموزشی » که این دوران را نقطه عطفی در سیستم آموزشی ما دانسته و از آن حتا به عنوان یک انقلاب و تحول عظیم در آموزش یاد می کردند .
« مدیر صدای معلم » در 12 دی ماه 1399 در یادداشتی با عنوان «آموزش مجازی ، توهم مدرنیته و راه رفتنی که فراموش شد ! » نوشت : ( این جا )
« برخی ها هم با ذکر برخی توهمات خودبافته و دلایل فاقد پشتوانه علمی - عقلانی و مستند تاریخی از کرونا و آموزش های مجازی به عنوان فصلی مهم در تغییر پارادایم ها نام می برند . اگر ذهنیت و تفکر مدیران و حتا عوامل آموزشی مدرسه چنین باشد ؛ پس تفاوت مدرسه با نهادهایی مانند « پادگان » ، « کلانتری » و « قوه قضائیه » چه خواهد بود ؟
این ادعایی بی پشتوانه ، گزاف و بلوفی شبه روشنفکرانه است .
ساده ترین و ابتدایی ترین برهان آن است که در فضای واقعی تحول قابل ذکری رخ نداده که بخواهد فضای مجازی متاثر از آن شود و یا آن را تکمیل کند .
حکایت ما و جامعه ایرانی در تقلید از مدرنیسم و پدیده های آن بیشتر حکایت همان کلاغی است که می خواست ادای راه رفتن کبک را در بیاورد اما هویت و پشتوانه پیشین خود را هم فراموش کرد . »
می توان به واقعیت بسیار تلخ تاکید کرد که ره آورد آموزش مجازی در این دوران طولانی مدت مدارس چیزی جز ترک تحصیل میلیون ها دانش آموز ، افت تحصیلی آشکار و پنهان ، بی سوادی و کم سوادی دانش آموزان و حتا معلمان ، رواج و عادی سازی پدیده تقلب مجازی در نظام آموزشی ایران و مهم تر از همه در معرض تهدید قرار گرفتن « سلامت روانی » دانش آموزان نبوده است و این پیش بینی بود که صدای معلم از همان آغاز به آن اشاره و تاکید نمود اما گوش شنوایی برای آن یافت نشد .
به تازگی در یکی از مناطق آموزش و پرورش تهران ، بخشنامه ای به مدارس ارسال گردیده است . ( 1 )پرسش « صدای معلم » آن است که مدرسه جای ساختن و پرورش اندیشه ها و رفتارهاست و یا جایی برای دفن کردن استعدادها و ایجاد عقده های سرکوب شده برای آیندگان ؟
در این بخشنامه که عنوان آن « ممنوعیت آوردن تلفن همراه توسط دانش آموزان به مدرسه » است چنین آمده است : « بر مبنای ماده بند 4 ماده 72 آیین نامه اجرایی مدارس ، مصوب شورای عالی آموزش و پرورش ، « همراه داشتن اشیای گران بها و وسائل غیر مرتبط با امور تحصیلی در مدرسه برای دانش آموزان ممنوع می باشد » ؛ با توجه به بند مذکور ، تلفن همراه در حکم اشیای گران بها و وسائل غیر مرتبط با امور تحصیل در مدرسه می باشد ، لذا آوردن آن به مدرسه و حتا استفاده از آن ( فیلم برداری ، عکاسی ، تبادل اطلاعات با دانش آموزان دیگر و... ) ممنوع می باشد .
در صورت عدم رعایت آن توسط دانش آموزان ، شورای آموزشی مدرسه می تواند طبق مقررات مربوطه تصمیمات لازم را برای دانش آموز اتخاذ نماید . »
پرسش « صدای معلم » آن است که چگونه بود تا پیش از حضوری شدن آموزش ها در مدارس ، موبایل ابزار آموزشی محسوب می شد و داشتن آن لازم و موکد ؟ و چگونه شد که یک شبه ، این وسیله آموزشی در عداد لوازم ممنوعه به حساب آمد ؟
و این در حالی است که آموزش مجازی همواره مکمل و متمم آموزش حضوری بوده و این رسانه در گزارش های متعدد خود بر آن تاکید کرده است .
اگر ذهنیت و تفکر مدیران و حتا عوامل آموزشی مدرسه چنین باشد ؛ پس تفاوت مدرسه با نهادهایی مانند « پادگان » ، « کلانتری » و « قوه قضائیه » چه خواهد بود ؟
آیا این افراد و نهادها از « شیشه ای شدن مدارس و شفافیت » واهمه دارند که به آن « پوشش قانونی و موجه » می دهند ؟ ( این جا ) - مدیران ، ناظمان و معلمین قیچی به دست مراقب باشند ! " مدارس شیشه ای " در راهند !
اگر دانش آموزان به عنوان نمونه از تنبیه بدنی ، کوتاه کردن موی سر در انظار عمومی که موجب تحقیر و سخیف شدن شخصیت هر انسانی می شود عکس برداری و فیلم برداری می کنند ؛ چاره آن اصلاح رفتار و ذهنیت عاملان این گونه رفتارهاست و یا این که بر اساس سنت مرسوم و عادت مالوف ایرانی ، مساله را به جای حل کردن ؛ حذف کنیم ؟
کدام قانون و اخلاق به ارکان مدرسه و عاملان آن اجازه می دهد که کیف و وسائل شخصی دانش آموزان را جست و جو کنند و با دانش آموزان مانند تبهکار و مجرم و... برخورد کنند ؟
پرسش « صدای معلم » آن است که مدرسه جای ساختن و پرورش اندیشه ها و رفتارهاست و یا جایی برای دفن کردن استعدادها و ایجاد عقده های سرکوب شده برای آیندگان ؟
( 1 )
( کلیپ زیر بازرسی دانش آموزان را در یک مدرسه نشان می دهد )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید