لابد شنیدهاید سخن امیرالمومنین (ع) را که فرمودند: «من علمنی حرفا فقدصیرنی عبدا » (هر کس به من حرفی آموخت مرا بنده خود کرد) و شاید شنیده باشید عاقبت غم انگیز معمار رومی، «سنمار» را که برای «نعمان بن منذر» پادشاه «حیره» در عراق کنونی، کاخی ساخت و به عنوان پاداش او را از بام همان کاخ به زیر افکندند تا زنده نباشد تا برای دیگری این چنین کاخ بینظیری را بسازد!
و حال باید پرسید که جامعه قانونگذاری و اجرایی، حق معلم دیروز و بازنشسته امروز را به آن سخن گزارده است یا به این عمل؟
باور کنید که هم سفیدنمایی بد است و هم سیاهنمایی و بدتر آن که به این دو عادت کرده باشیم. چون هر دو، جامعه را به بیراهه میبرد و از سیر منطقی و تصمیمگیریهای درست، باز میدارد و نمیگذارد که «عدل» به مصدر و مسند بنشیند و حق به حقدار برسد.
در اینجا باید گفت از این که همه امور اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و خدماتی بر عهده دولت باشد و همه به دست دولت نگاه کنند، امر مطلوبی نیست چون در این صورت، روز به روز، دولت، بزرگ و بزرگتر میشود و خودابتکاری و خوداتکایی مردم به حاشیه و سایه رانده خواهد شد. ولی به هر حال اکنون همه چشم به دست و کیسه دولت دارند و وضع و تدبیر و برنامهریزی و تصویب، خوب یا بد به جایی رسیده است که باید مواد خام را فروخت و وجوه آن را بین مردم تقسیم کرد چرا که 90درصد بودجه کشور هزینههای جاری است !
حال که چنین است این تقسیم و توزیع باید به عدل باشد باید با توجه به قابلیت و نوع خدمت و سابقه و اثرگذاری باشد که اگر نباشد به اصطلاح ادیبان، « غث و سیمین» (چاق و لاغر) و فاصله طبقاتی چهره مینماید .
نکته قابل تاملی که هیچ رابطه و سنخیتی با عدالت ندارد آن هم در جامعه و تفکری که سرمشق رفتار و کنش عادلانه ما و مشی پذیرفتنی و افتخارآمیز ما، «علی است و برادر نابینا و عیالوارش عقیل» بدتر و مصیبتبارتر آن که در چنین جامعهای، رفتارها و تصمیمگیریها و یا پشت گوش انداختنها، مغایر با عدل علی «ع» و در جهت معکوس با عملکرد آن پیشوای عادل باشد.
در این صورت نه عدل، که عین بیعدالتی و توجه به حق است. جهت بیان مصداق و نمونه باید به حال و روز بازنشستگان فرهنگی تامل کرد. این که چگونه این طبقه کارآمد و تولیدگر علم و اندیشه، از طبقه متوسط به زیر خط فقر رانده شدند! آن هم به هوش و تدبیر کسانی که در مکتب همین به فقر نشستهها نشسته بودند. درست حکایت همان «پاداش سنماری»! به غیراز این، مگر این قشر فرهیخته و متین، در صف نخستین انقلاب، با قدم و قلم و اندیشه و خون و جان، ایثار نکردند و بعد از آن هم در عرصه فرهنگ و دفاع به صدق نکوشیدند؟ و پایمردی و مردمی را به نمایش نگذاشتند ؟ قشری که همین حالا هم با اندیشه و بیان، بیشترین تاثیر را در هدایت جامعه دارند .
باور کنید که هنوز هم جامعه، چشم به قلم و زبان و قدم اینان دارد و نمیتواند از هدایت و صداقتشان، چشم بپوشد . خوب ! با این تاثیر، با این خدمت و با این مقبولیت و با این حضور موثر در تمامیصحنههای علم و ادب و هنر و عشق و فرهنگ چرا باید نادیده گرفته شوند؟
چرا باید در این دوران تقاعد و فرسودگی دریافتیشان در مقایسه با دیگران، یک سوم یا کمتر باشد، به چه منطق و استدلالی؟
اگر مملکت ندارد، برای همه ندارد و اگر دارد، این بینصیبی و حرمان چه معنا دارد؟ میگویید نه؟ یک حکم بازنشستگی را بین یک معلم و یک بازنشسته دیگر در شرایط مساوی از نهاد دیگر رسانهای کنید تا همه مردم بدانند که حکایت چیست! اگر سیاهنمایی و مبالغه و مغالطه بود با هر ابزاری که میخواهید نگارنده را روسیاه کنید .
باور کنید که چنین رفتاری با جماعت فرهنگی، سنگر علم و دانش را به شدت از «رندان تشنه لب» خدمت، تهی خواهد کرد و رهروان این خیل عظیم با عبرتآموزی، راه دیگری را برمیگزینند در آن صورت، عارضهای جز بیمایگی و ناهنجاری فرهنگی و اجتماعی نصیب حال و آینده نخواهد شد.
پس بیایید تاجلو خسران بیش تر را همین جا بگیریم و کار نمایندگان محترم مردم را با 167 رای موافق از جمع 209 رای در همسانی پرداختیها ارج بگذاریم و به کمیسیون تلفیق و حاج بابایی درد آشنا و یاران همراه و همگامش، دست مریزاد بگوییم و عنوان کنیم که مجلس دهم در عین غفلت دورههای دیگر به این حقیقت واقف شد که در حق خادمان حقیقی این ملک و ملت، بیش از این نباید، اجحاف شود و دولتی نباشد و دولتی نیاید که از این قشر عظیم علم و اندیشه، نزدیک به 70 درصد از قدرت خرید همین «بضاعت مزجاه» و دریافتیای که عزیزان حتی شرم دارند از این که رقم آن ثمن بخس را فرزندان و فرزند زادگانشان بدانند، کم کند .
به هرحال امید است که با اجرای این مصوبه، در ضمن برنامه ششم توسعه و بازسازی و جبران این استضعاف مغایر با هر عدلت مکتب و مرامی، روز 6 دی 95، نقطه عطفی باشد جهت احیای حقوق نادیده گرفته شده همه بازنشستگان، علیالخصوص اهل فرهنگ و معرفت فرهنگی و افتخاری باشد تاریخی برای مجلس دهم و نمایندگان محترم در اتخاذ تصمیمیدرست و عملکردی درد شناسانه .
روزنامه مردم سالاری