بیست سال پیش،خانه ای را که سی سال درآن به امید تلاش می کردم درحالی که دستانم خالی بود ترک کردم.
بیست سال پیش عذر مرا خواستند که بازنشست شده ام.
بیست سال پیش مرا از ورود به باغی منع کردند که سی سال پیوسته درحال پرورش نونهالانی در آن باغ بودم تا به درختانی تناور بدل شوند و بشکفند و به بارنشینند.
بیست سال پیش ازورود بدین باغ محرومم کردند که گاهِ بهره برداری فرارسیده بود.
بیست سال پیش، بسیار توان داشتم. باکوله باری از تجربه و علم ،مرا در بیابان زندگی رهایم ساختند و من سرگردان که چه باید کرد؟
بیست سال پیش سردمداران وقت تلاش شان براین بود که باور کنم بازنشستگی لحظۀ آماده شدن برای خشکیدن است و مرگ و سوختن.در حالی که بازنشستگی ابتدای ثمر دادن است و زندگی کردن و امید بخشیدن.
بیست سال پیش؛ در حالی بازنشسته ام کردند که تازه گام بر عرصۀ دهۀ شصت عمر گذاشته بودم."درصورتی که مدعیان اگر پس از گذراندن سه نیم قرن زندگی بمیرند؛ جوانمرگ شده اند".
بیست سال پیش؛ زمانی باز نشسته شدم که تمام پُلهای اقتصادی ام را از سالها قبل برای توجه بیشتر به شغل شریفم خراب کرده بودم و اینک برگشته ام و به خرابه هایش می نگرم.(کشاورزی داشتم و ماشین آلات آن).می توانم ادعا کنم بعد از کار معلمی بهترین خاطره ها را از آن دارم.
بیست سال پیش ؛ انرژی بسیار داشتم و سرگردان و از نظر مالی ناتوان؛به هر دری می زدم علم و تجربه نمی خواستند.
رو به خدا ایستادم و گفتم:
خداوندا ! تو گواهی که مملکت من علم و آگاهی نمی خواهد. «در دو محل آستان قدس و یکی از شهرداری های مشهد، این را گفتند.»
بیست سال پیش، وقتی بازنشسته ام کردند که دولت آقای خاتمی برسر کار آمد که هزاران امید بدان بسته بودیم،که اگر دردها را بگوییم آگاه می شود و درمان می کند.
بدین امید قلم فرسایی ها آغاز شد و من نامه ها از رنج معلمان که بی توجهی به نهاد آموزش وپرورش و معلم و بازنشستگان آن بیداد می کرد به ایشان و مجلس و روزنامه نوشتم،از جمله «شاید جرم ما در کثرت مان است،این قامتهای به زانو درآمده را ایستادنی دوباره بخشیم،بازنشستگان در حال انقراض را دریابید و فریاد فایده ندارد،و ...»
اما فایده نکرد و نکرد و نکرد و بازنشستگان در حال انقراضش را درنیافتند که نیافتند.
وعده و فریب و نومیدی ادامه یافت که یافت.هرچه آمد سال نو گفتیم دریغ از پارسال.
اکنون بیست سال به درازای دویست سال برمن و کسانی چون من گذشته است و می گذرد و متولیان حقوق ومعیشت ما؛حلوای خویش می خورند و بازنشستگان مأیوس از اقدام و خواستن حقوق خویش.
چون تجربه آموخت؛ هر دولتی و مجلسی آید، پایان شب سیاه برای بازنشستگان به روشنی نمی نشیند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید